زبان حال موسی ابن جعفر
زندانی بی گناه
من که بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا
از چه دشمن می دهد اینقدر آزارم خدایا
من که از نمناکی دنیا زمینگیرم نباشد
حاجتی دیگر به زنجیر گرانبارم خدایا
آه از این زندان ظلمانی و، زندانبان ظالم
وه کجا افتاده در غربت سر و کارم خدایا
جز فروغ گوهر اشکی که بایاد تو ریزم
کس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا
عاشقان را خواب در چشمان نمی آید از آن رو
روز و شب با ذکر تو مشغول و بیدارم خدایا
ای که می بخشی نجات از بین آب و گل شجر را
کن خلاص از محبس هارون تن زارم خدایا
جان ز حسرت بر لب آمد وَندرین ساعات آخِر
دیدن روی رضا را آرزو دارم خدایا
کو رضا آرام جانم ، کو رضا روح و روانم
تا از او روشن شود چشم گهر بارم خدایا
بر «مؤید» مرحمت فرما طواف مرقدم را
چونکه اشعارش بود مقبول دربارم خدایا
شاعر : حاج سید رضا مؤید
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد