عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 42 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
5004
6322
24606
115410
31021277
Your IP: 35.173.233.176

اگر اهل ادب باشی و گذارت در غروب جمعه به کوچه بيگدلی در خيابان صفاييه قم بيفتد، حتما در انتهای کوچه‌اي باريک، دری را نيمه باز خواهی ديد که کسانی به آن رفت و آمد مي‌کنند و در را پشت سرشان نمي‌بندند. اينجا منزل شخصی استاد محمدعلی مجاهدی است و نزديک به پنجاه سال است که مجمع و ميقات شاعران قم و ميهمانان ديرپاترين انجمن ادبی قم، يعنی«انجمن ادبی محيط» است که از خود قم و اطراف و اکناف کشور و گاه حتی خارج کشور در آن حضور مي‌يابند. استاد محمدعلی مجاهدی(پروانه) که به قول خودش نزديک به نيم‌قرن اين چراغ را افروخته نگه‌داشته است، خود از چهره‌های نام‌آشنای ادبيات معاصر به خصوص ادبيات آيينی است. گفت‌وگوی ما با ايشان در خصوص اين انجمن، پيشينه ادبيات قم و انجمن‌های ادبی فعال آن و نيز نقش انجمن‌های ادبی در پيشبرد و اعتلای شعر، اگرچه طولانی و مفصل بود، اما با گشاده‌رويي ايشان در يک بعد‌از ظهر پاييزی انجام شد و حاصل ويراسته آن، چيزی است که در ادامه مي‌خوانيد.

ادامه در ادامه مطلب...
اشاره.
اگر اهل ادب باشی و گذارت در غروب جمعه به کوچه بيگدلی در خيابان صفاييه قم بيفتد، حتما در انتهای کوچه‌اي باريک، دری را نيمه باز خواهی ديد که کسانی به آن رفت و آمد مي‌کنند و در را پشت سرشان نمي‌بندند. اينجا منزل شخصی استاد محمدعلی مجاهدی است و نزديک به پنجاه سال است که مجمع و ميقات شاعران قم و ميهمانان ديرپاترين انجمن ادبی قم، يعنی«انجمن ادبی محيط» است که از خود قم و اطراف و اکناف کشور و گاه حتی خارج کشور در آن حضور مي‌يابند. استاد محمدعلی مجاهدی(پروانه) که به قول خودش نزديک به نيم‌قرن اين چراغ را افروخته نگه‌داشته است، خود از چهره‌های نام‌آشنای ادبيات معاصر به خصوص ادبيات آيينی است. گفت‌وگوی ما با ايشان در خصوص اين انجمن، پيشينه ادبيات قم و انجمن‌های ادبی فعال آن و نيز نقش انجمن‌های ادبی در پيشبرد و اعتلای شعر، اگرچه طولانی و مفصل بود، اما با گشاده‌رويي ايشان در يک بعد‌از ظهر پاييزی انجام شد و حاصل ويراسته آن، چيزی است که در ادامه مي‌خوانيد.
شعر. استاد! اگر موافق باشيد برای آغاز سخن کمی در مورد پيشينه ادبی قم، که ظاهرا افتخارات قابل توجهی هم دارد، شروع کنيم و سپس به سروقت موضوع اصلی گفت‌وگو برويم!
مجاهدي. موافقم. البته در آغاز سخن، بايد اين نکته را بگويم که قم امروز، بخشي از قم ديروز است كه در كتب تاريخي، ذکر فراوانی از آن رفته است. قم ديروز، به لحاظ جغرافيايي، گسترده‌تر از قم امروز بوده است و تفرش، قهستان، بخشي از كاشان و حتي بخشی از ساوه را در بر مي‌گرفته است. از لحاظ ادبی و پيشينه ادبي هم، قم جزو معدود شهرهايي است که پيشينه‌ي پرافتخاری از گذشته تا امروز دارد.
قديمي‌ترين منبعي كه راجع به قم در زمينه جغرافيايي، تاريخي و ادبي داريم، كتاب «تاريخ قم» تاليف حسن بن محمدبن حسن قمي است که در سال 378 قمري و به زبان عربي نوشته شده است و بعد از چند سده، در سالن 805 يا 806 قمری، يكي از بزرگان قم به‌نام حسن بن‌علي بن عبدالملك قمي، در هندوستان اين کتاب را به فارسي ترجمه مي‌كند. آن‌گونه که در مقدمه اين كتاب آمده است، اين اثر داراي 25 باب بوده كه متاسفانه 20 باب‌اش مفقود شده و نيست؛ اما در همين 5 بابي كه آقاي جلال‌الدين تهراني حدود 10 سال پيش چاپ و منتشر كرد، اطلاعات خيلي مفيدي درباره ميراث فرهنگی و ادبی و فکری قم هست.
از همين مولف «تاريخ قم»، نقل است که «ابن عميد» از دانشمندان بنام قمي، در نهايت آزردگي خاطر به من گفت تعجب مي‌كنم از اهالي قم كه هيچ اثري در ارتباط با قم، تاريخ قم و علماي قم تاليف نكرده‌اند و اين موضوع، مرا ترغيب كرد كه تاريخ قم را تاليف كنم. او درباره اين «ابن عميد» در مقدمه كتاب مي‌گويد که در ادبيات عرب او را به عنوان «جاحظ دوم» مي‌شناسد و ترسلاتش در شمار ترسلات طراز اول ادبيات عرب است و مرد بسيار اديب و نقادي بوده است. وی هم‌چنين از شاعري نام مي‌برد بنام «ابوجعفر عطار قمي» كه مي‌گويد شاعري ذواللسانين بوده و هم در شعر عرب و هم شعر فارسي، در نهايت استواري شعر مي‌گفته است. مولف تاريخ قم مي‌گويد که به نظر ابن‌عميد، سروده‌هاي ابوجعفر عطار قمي، به مراتب دلنشين‌تر و شيرين‌تر از اشعار رودكي است و شعرهاي عربي‌اش با اشعار نام‌آورترين شعراي عرب هم‌پايه است. در ادامه همين دست نقل‌های مولف تاريخ قم آمده است که در زمان ابوجعفر عطار قمي، كه ظاهراً در اواخر سده سوم بوده است، 130 شاعر در قم زندگي مي كردند كه همه شيعي مذهب بودند و غالبا هم ذواللسانين بوده و آثار بسيار خوبي داشتند. وي سپس از 40 نفر ديگر ياد مي‌كند که آثارشان به حدّي مشهور بوده كه در همه جا به عنوان تمثيل، عرضه مي‌شده و مورد استشهاد بوده است. متاسفانه امروز حتی يك بيت از اين آثار، به خاطر مفقودشدن 20 باب از تاريخ قم در اختيار نيست؛ ولي اين پيشينه روشن و افتخارآميز در تاريخ ادبيات قم وجود داشته و دارد.
تا جايي که من از شعراي نام آشناي قمي شنيده‌ام، خصوصاً از مرحوم سيد حسين حسيني قمي، كه حدود سال 1370 بدرود حيات گفتند و خودشان در شعر طنز بسيار توانمند بود و در سرودن غزل هم چيره‌دست، تاريخچه قابل توجهی در اين زمينه در دست است. بر اساس اين تاريخچه، از شعراي گذشته قم، مثلا يکی «شاطر عباس قمي» است كه «صبوحي» تخلص مي‌كرده و در سال 1237 به دنيا آمده است و 1315 هم بدرود حيات گفته است؛ يعنی حدود 78 سال زندگي كرده است. كمي بعد از او، شاطر مصطفي انتظاري است كه در غزلياتش «شاطر» تخلص مي‌كرده و 2 سال با صبوحی اختلاف سن داشته است. آثار اين شاطر عباس صبوحي و غزلياتي كه اكنون از او در دست است، با اين‌که در شرح حالش مي‌نويسند كه به طور كلي امّي بوده و حتي نوشتن نمي‌دانسته، اعجاب آور است. شايد ايشان سواد خواندن و نوشتن نداشته، ولي به حدي قريحه خدادادي در داشته كه مرتجلا اشعاري مي‌ساخته که همه را به حيرت وا مي‌داشته است. هم شاطر عباس قمي و هم شاطر مصطفي، هر دو شغل شاطري داشتند و يك مدتي از عمرشان را در قم بودند و بعد هر دو به تهران كوچ مي‌كنند. ظاهراً اين عزيزان انجمني داشته‌اند که بايد جزو اولين انجمن‌های شعری قم باشد؛ اگر چه در تذکره‌ها ذکری از ديگر کسانی که در اين انجمن باشند، نيامده است.
جز اين، از مرحوم «محمود تندري» ملقب به «صمصام‌السلطان» كه تخلص شعري‌اش «شيوا» است و فرزند «عماد ديوان» بوده و 1264 به دنيا آمده 1321شمسي از دنيا رفته است. ايشان پايه‌گذار انجمن رسمي ادبي در قم است و خودش هم در سخن بي‌نهايت توانا و در انواع قالب‌هاي شعري آثار بسيار دارد ديوان ايشان هم يك‌بار چاپ شده و الان متاسفانه در بازار نيست و حتا در كتابخانه‌هاي قم هم نسخه‌اي از آن يافت نمي‌شود؛ اما در «تذكره شعراي معاصر» اثر آقاي محمد باقر برقعي، هم شرح حال ايشان هست و هم نمونه‌هايي از اشعارشان. بنابر اين، مي‌شود ايشان را پايه‌گذار انجمن‌ادبی در قم دانست که انجمن ايشان هم به همين نام بوده است؛ يعنی «انجمن ادبی قم».

شعر. پس اولين انجمن ادبی قم را ايشان راه‌اندازی کرده است؟
مجاهدي. بله! و جالب است بدانيد ايشان هم رياست امنيه يعني رياست ژاندارمري قم را داشته، هم رياست نظميه يعنی رياست شهربانی و هم رياست بلديّه، يعنی شهردار قم هم بوده است. در كاشان و محلات و ورامين هم مسئوليت‌هايي برعهده داشته است. قضيه‌اي هم در مورد ايشان معروف است که وقتي در سمت رياست نظميه قم بوده است، رضا‌شاه، به قم مي‌آيد و بعد از بازديد شهر و قبرستان معروف «شيخان»، با عصای معروفش امر مي‌کند که قبرستان شيخان که تا نزديکی بازار ادامه داشته، بايد خراب و در واقع محدودتر شود؛ چون وسيع بوده و قرقی و ديواری داشته و اشاره مي‌كند که من مي‌روم اصفهان و تا برمي‌گردم بايد اينجا خراب شده باشد! صمصام هم دستور به خراب كردن مي‌دهد تا مي‌رسند به قبر «ابن‌قولِوِيه» كه الان هم در «شيخان» مقبره جداگانه‌اي دارد. بعد از خراب کردن قبر ايشان، جسد ايشان را بعد از صدها سال، تازه پيدا مي‌كنند و خلاصه شب هم چند تن از كارگران شهرداري خواب‌هاي پريشان و مشوّش مي‌بينند كه در خواب عده‌اي از ارواح كه غالباً لباس روحاني دارند خيلي ناراحت‌اند و به اينها هجوم مي‌آورند و... اين مسئله ذهن مرحوم صمصام تندري را به خود مشغول مي‌كند و مي‌گويد که دست بكشند تا شاه بيايد و ببيند چه امر جديدی خواهد کرد. شاه که از اصفهان بر مي‌گردد و توضيح مي‌خواهد، صمصام تا مي‌خواهد ماجرای جسد و خواب و... را به عرض شاه برساند، شاه عصايش را به طرف صورت صمصام پرتاب مي‌کند؛ طوری که شيشه عينک بيضي صمصمام مي‌شکند و نوک عصا در چشمش فرورفته و کور مي‌شود. اين صمصام، هم در نقاشي يد طولايي داشته و هم در تير‌اندازي معروف بوده؛ طوری که مي‌گويند سکّه «يك قراني» را بالا مي‌انداخته و با تفنگ مي‌زده! نقاشي‌هايش هم خيلي قيمتي و در نهايت هنرمندي بوده و در شعر هم که گفتيم.
به هر حال مرحوم تندري، متخلص به «شيوا» را بايد به عنوان باني انجمن‌هاي ادبي در قم معرفي كرد كه بزرگاني را در زمانه خود تربيت كرده است که از نام‌آوران شعر قم هستند و برخی را خودم ديده بودم؛ مثل مرحوم آقاي حسيني، مرحوم رزاقي، مرحوم عارفي، مرحوم سيد مهدي فاطمی متخلص به «طوفان» و... که بقيه‌السيف همان انجمن بودند و انصافاً كارهای بي‌عيب و شعرهايي روان و قابل ملاحظه داشتند. خود مرحوم تندري هم، غير از ديوان، آثار ديگری دارد: «خردنامه تندري» که در 1305 شمسي به خط نسخ و چاپ سنگي منتشر شده، «جَنگ‌نامه» كه تاريخ منظوم انقلاب 4 ماهه‌اي است كه در آذربايجان رخ داده و «كتاب سياه» يادگار ايامي است كه در زندان به سر برده و چون مرد آزادي‌خواهي بوده خاطره‌هايي تلخي كه داشته را در اين كتاب عرضه كرده است. اين‌طور كه نوشته‌اند شيوا از سال 1305 كه از مشاغل دولتي كناره‌گيري مي‌كند، انجمن ادبي قم را پايه‌گذاري مي‌كند که در واقع همان اولين انجمن ادبی رسمی قم است. بعد از مرحوم تندری، انجمن ادبی قم، دوره‌هاي تطوري زيادي را به خود ديده است؛ گاهي در خانه‌هاي شاعران، بصورت سيار و هفتگي تشكيل مي‌شده، گاهي در منزل سيد حسين حسيني شاعر تواناي قمي برگزار مي‌شده و بعدها کم‌‌کم در انجمن‌های ادبی ديگر قم، گم مي‌شود.

شعر. گفتيد در انجمن‌های ديگر! آيا غير از اين انجمن، در قم انجمن ادبی ديگری هم بوده است؟
مجاهدي. بله! انجمن ادبي مسعود را داشتيم كه مرحوم رحيمي که مديريت دبستان مسعود را هم به عهده داشت، آن‌را در حوالي خيابان خاكفرج و در دفتر مدرسه برگزار مي‌کرد. اين دفتر البته حدود 15-10 نفر بيش‌تر هم گنجايش نداشت، اما شب‌هاي جمعه انجمن مسعود در آن برگزار مي‌شد و من از کسانی که در آن شرکت مي‌کردند، به خوبي به ياد دارم كه مقام‌معظم رهبري، که در دوران طلبگي بودند، به همراه برادرشان آقا سيد‌محمد که در مدرسه حجتيه زندگي مي‌كردند، در جلسات انجمن ادبي مسعود حضور مي‌يافتند و اگر‌چه هيچ‌گاه شعری از ايشان نشنيديم، اما نقدهايي كه مي‌كردند انصافا قابل ملاحظه بود و همه را به وجد مي‌آورد.

شعر. اين که مي‌فرماييد مربوط به چه سالی است؟
مجاهدي. فکر کنم حدود سال 1339 ـ 1340 باشد.

شعر. بعد چه شد؟
مجاهدي. بعد از اين انجمن، مدتي در دبستان اميركبير و در خيابان باجك، آقاي بهمن صيامي‌پور كه از نيروهاي شهرباني قم بود و درواقع پليس بود، اما ذوق خوبی داشت جلسه‌اي داشت که به نوعی ادامه همان جلسات انجمن قم بود. اين انجمن، چند جزوه هم به عنوان «اشك قم» چاپ كرد و در هر شماره هم شرح حال يك شاعر جوان را منتشر مي كرد.

شعر. از شاعران مطرح قم که آن موقع در انجمن‌‌های ادبی حضور داشتند، چه کسانی را مي‌توانيد نام ببريد؟ ظاهرا قم در آن دوره، شاعران شاخصی داشته است!
مجاهدي. از شعرايي كه به هر حال بايد من ياد بكنم، يکی مرحوم آقاي حسيني است که عرض كردم در سال 1296 بدنيا آمد و در سال 1370 در 74 سالگي بدرود حيات گفت و در تاسيس انجمن ادبي قم با مرحوم صمصام همكاري داشت و آثاري هم که از ايشان چاپ شده، يكي «اشك ملت» است که علاوه بر شعرهای عادی ايشان، اشعار سياسي و انقلابي و اشعار طنز هم در آن هست. كتاب ديگری هم از ايشان هست در مورد سياست و سال‌هاي آخر عمرش هم «سمبلي از شعر و ادب معاصر» را که كتاب مختصري است منتشر كرد. ديگر از اين پيشکسوتان انجمن‌هاي قم، بايد نام ببرم از: مرحوم تقي رزاقي، مرحوم عارفي، مرحوم نعمت‌اللهي، مرحوم خسرو، مرحوم سيدمهدي فاطمي، مرحوم حجّت بلاغي، مرحوم حاج حسين فولادي، مرحوم نزهتي، مرحوم‌علي‌رضا شمس، آقاي محمد آزادگان متخلص به «واصل»، آقاي جواهر وجدي، آقاي محمود شريف صادقي و آقاي ارژنگ که اين‌ها چهره‌هاي شاخص انجمن ادبي قم هستند در بين سال‌های 1305 تا حدود 1345.

شعر. انجمن ادبی محيط از کی شروع به کار کرد و با چه هدفی؟!
مجاهدي. انجمني كه با پيشنهاد بسياري از عزيزان در منزل بنده تشكيل شد، به نام «انجمن ادبی محيط»، از سال 1345 تقريباً همه هفته جلسه داشته است. جلسات انجمن، گاهی به حدّي بوده كه ما جاي کافی برای شرکت‌کنندگان نداشته‌ايم و مجبور بوديم انجمن را منتقل شد به جايي ديگر كه بزرگ‌تر بود و حدود 40 ـ 50 نفر جا مي‌گرفت. از شهرهاي مجاور، مانند کاشان، ساوه و محلات، شب‌هاي جمعه مهماناني داشتيم كه در جلسات شركت مي‌كردند و خيلي دوست داشتند كه حضور داشته باشند؛ براي اين‌كه مي‌گفتند در شهر ما هنوز انجمني به اين شكل كه جاذبه‌هاي خاص خودش را دارد، نيست. البته گاهي در روز و ساعات برگزاري، اختلافات و تغييراتي پيش آمده، ولي به هر حال، انجمن تا امروز ادامه حيات داده و از هيچ ارگان و نهادي هم كمك نگرفته و با عنايت خدا و حمايت دوستان اداره شده است. در تذكره شعراي معاصر، كه قبلا ذکر آن رفت، نزديک به 50 چهره ادبی، خودشان در شرح حالشان اعلام كرده‌اند كه در اين انجمن حضور داشته‌اند و بهره برده‌اند.

شعر. ظاهرا شاعران جوان شاخصی هم از انجمن ادبی محيط به کشور معرفی شده‌اند!
مجاهدي. الحمدالله امروز بسياري از دوستان ما در سطح كشور، که شعرشان مطرح است و در محافل از چهره‌هاي بنام هستند، از اعضای اين انجمن بوده‌اند و شايد اين تعجب‌آور باشد که يک انجمن ظاهرا سنتی، توانسته شاعران جوان را جذب کند و پرورش دهد. به خصوص در بخش شعر آيينی، که يکی از انواع پرشمار شعری در انجمن ماست، شاعران جوان استقبال بسيار خوبی داشته‌اند و در مراسم مختلفي كه به مناسب‌هايي در كشور برگزار مي‌شود، آثار اين عزيزان غالباً مقام‌هاي ارزنده نخست را کسب مي‌کند.
اين چراغي است که افروخته شده تا اين عزيزان بتوانند در شعاع پرتو نور آن رشد کنند و بعد از ما آن را روشن نگه دارند و نگذارند اين چراغ خاموش شود.

شعر. شما به عنوان کسی که سال‌هاست اداره‌کننده يک انجمن ادبی مهم است و تجربه شايانی در اين زمينه دارد، وجود انجمن‌های ادبی را از چه وجهی برای شعر و ادبيات و ارتقای آن موثر مي‌دانيد؟
مجاهدي. ببينيد! وجود اين انجمن‌ها، بطور كلي در هر شهري، هويت فرهنگي و كيان ادبي شهر را حفظ كرده و چهره‌هاي بزرگي تربيت كرده و تحويل داده است. اگر به تذكره‌هاي مختلف نگاه کنيم، مي‌بينيم که در هر شهری چهره‌هاي گمنام ادبی، ولي داراي آثار بسيار برجسته و فاخر وجود دارند. اغلب اين‌ها تا زمانی که در انجمن‌ها حضور نيابند، شناخته نمي‌شوند و آثارشان فراگير نمي‌شود. نکته ديگر اين‌که انجمن ادبی، اين چهره‌هاي مستعد را دور هم جمع مي‌كند و آن‌ها را در کنار هم قرار مي‌دهد تا تبادل فکر و نظر داشته باشند و درواقع جريان‌سازی کنند و شما می‌توانيد ببينيد که در هرجا انجمنی به پا شده يا جلسه‌اي بوده، از همين جمع شدن‌‌ها يک سری کارها و جريان‌های ادبی پيدا شده است. يك سنت حسنه ديگر هم كه در اين انجمن‌ها رعايت مي‌شده، بحث نقد و رقابت بوده و هست که بسيار اثر آموزشی مثبت و مهمی دارد. برا ی آزمون طبع اعضاء، غالباً بيتي از يكي از اساتيد سخن در اين انجمن‌ها انتخاب مي‌شود و اعضاء در همان وزن عروضي و قافيه و رديف، شعری مي‌گويند که هم آزمون ذوقشان است و هم خطاهايشان را برای رفع کردن نشان مي‌دهد. اين يك نوع رقابت سازنده است که هم باعث تعامل شعرا با هم مي‌شود و هم حضور در اين عرصه‌، بر توانمندي اهل ادب مي‌افزايد.
شعر. انجمن محيط با مديريت شما، يک تجربه نسبتا موفق از يک انجمن سنتی است که جوان‌ها بيشتر به آن مشتاق‌اند! چه چيزي در انجمن ادبي محيط وجود داشته و دارد كه جوان‌ها را جذب مي‌کند؟
مجاهدي. شما اگر در يک جلسه از اين انجمن شرکت کنيد، خواهيد ديد که ما از پيرمرد 77 داريم تا جوان 18 ساله! اين شايد يكي از امتيازهاي ويژه اين انجمن باشد؛ اما بر مي‌گردد به نحوه اداره جلسه و برآورده‌ کردن انتظارات همه افراد! من اوايل مي‌ديدم که خيلي از عزيزان جوان مي‌آمدند و فضای جلسه آن‌ها را مي‌گرفت و مثلا احساس مي‌كردم موقع شعرخوانی صدايشان مي‌لرزد يا موقع شعرخواندن مشكل پيدا مي‌كنند. من سعي مي‌كردم کسی در مورد شعر آن‌ها نظر ندهد و اشاره مي‌كردم كه کسانی که معمولا ناقدان جلسه هستند، نقدی نکنند و شعر حتی اگر اشكال داشت، موقع رفتن به آن شاعر مي‌گفتم که اگر فردا وقت داريد، سري به من بزنيد كه با هم رفع اشكال كنيم.اين‌گونه تعامل‌ها با شعراي جوان، در جذب اين عزيزان به انجمن خيلي موثر بود.
نکته ديگر اين‌که من احساس مي‌كردم گاهي اوقات، در شعراي جوان اين فكر ـ به غلط يا درست‌ـ شكل ميگيرد كه مثلاً شعرايي كه سن‌شان بالاست، نمي‌توانند با زبان روز پيش بيايند و در فضاهاي گذشته زندگي مي‌كنند. من خودم براي اين‌که اين تلقی را عوض کنم، شعرهای جوان‌پسند هم زياد مي‌گويم. اگرچه خيلی از شاعران سنتی، اساسا چون به قول خودشان چند تا پيراهن بيشتر پاره كرده‌اند، خود را در جايگاهي مي‌بينند که نمي‌خواهند خود را با شعراي جوان هم‌طراز كنند. اين مرزها به عقيده من واهی است و هر كس به اين عرصه بهتر نگاه كند و توانايي بيشتري داشته باشد، شعر را بهتر مي‌شناسد و اين موضوع ربطی به سن و سال ندارد.

شعر. ظاهرا شما برنامه‌های آموزشی هم در جلسه انجمن داشته‌ايد؟
مجاهدي. بله! به مناسبت‌هايي و در مواقعی که احساس نياز شده است، برنامه‌هايي را برای آموزش اعضای انجمن داشته‌ايم؛ مثلا دوره‌های ويژه صائب‌خوانی، دوره‌های آموزشی عناصر شعر و عروض، دوره‌های شرح مثنوی، دوره‌های حافظ‌خوانی و بسياری موارد ديگر که چون پراکنده بوده‌است، الان ريز آن را به خاطر ندارم.

شعر. گويا گاهی چهره‌های معروفی در اين انجمن حضور پيدا مي‌کنند يا در گذشته آمده‌اند. چه کسانی را از اين جمع مي‌توانيد نام ببريد؟
مجاهدي. اگر من بخواهم از همه افرادي که به انجمن آمده‌اند و برخی از آن‌ها از نخبگان طراز اول سياست و فرهنگ هستند نام ببرم، شايد به جهاتي شايد درست نباشد. اما از چهره‌هاي ادبی بسيار معروف، كه قبل از انقلاب فوت كردند، مرحوم محمدعلي فتا بودند که به اين انجمن مي‌آمدند. ايشان در غزل انصافاً نادره دوران بود و مخصوصاً در رديف‌هاي بسيار مشكل، بهترين غزل‌ها را داشت:
مي‌نهد هر دم كه پاي آن سرو قامت بر زمين/ مي‌گذارد از غرور حسن منت بر زمين
بر زمين تا مي‌گذارد پاي آن سرو روان/ مردم چشمم برد از رشك، حسرت بر زمين
مرحوم خوشدل تهراني نيز، گاهی در جلسه انجمن حضور پيدا مي‌کردند؛ استاد سبزواری، مرحوم شاهرخی، استاد مشفق و... تقريبا بيشتر شعراي مطرح معاصر، حتما به اين انجمن سري زده‌اند.

شعر. از وقتی که در اختيار ما گذاشتيد، سپاسگزاريم.
مجاهدي. من هم از شما و دغدغه‌های جديدی که با اين موضوعات بکر در مجله مطرح می‌کنيد، تشکر مي‌کنم و برای شما آرزوی توفيق دارم.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است