کلامی با امام رضا - سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی

سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی
کـرم نمـودی و بهـر زیارتت طلبیدی
برای آنکه گل از اشک دیده بر تو بیارم
دل مـرا تـو شکستی، غم مرا تو خریدی
بـه نـامه سيه‌ام لحظه‌ای نگاه نکـردی
مـرا صـدا زدی و پـرده مـرا ندریـدی

چگونه راه به من دادی ای رئوف رئوفان
مگـر سیـاهی پـرونده مـرا تو ندیدی
در آستان تو من روی آورم به چه رویی
که من چو خار سیه رویم و تو یاس سفیدی
نیاز بـر کـه بیارم؟- تو حاجتی تو نیازی
امید بـر کـه ببندم- تو آرزو تـو امیدی
چـه رازهای نهانی که بود در دل تنگم
نگفتـه بـودم و دیدم تمام را تو شنیدی
به حیرتم که نکرد این همه گنه ز تو دورم
من از تو هر چه بریدم، تو از کرم نبریدی
چه می‌شود گره از کار «میثمت» بگشایی
مگـر نـه قفـل مهمـات را فقط تو کلیدی

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)
http://www.maddahan.com/images/stories/alert.gifکپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر