شهادت امام سجاد (ع)- بیمار غیر شربت اشک روان نداشت


بیمار غیر شربت اشک روان نداشت
بودش هزار درد و توان بیان نداشت
دانی چرا ز آل پیمبر کشید دست
نقشی دگر به کار ستم آسمان نداشت


تنها زمین نداشت به سر دست از فلک
پایی به عزم پیش‌نهادن، زمان نداشت
یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ
آمد ولی زباغ نصیبی خزان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت
تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت
از تب زبس که ضعف بر او چیره گشته بود
می‌خواست بگذرد ز سر جان، توان نداشت
یک آسمان ستاره به ماه رخش ز اشک
می‌رفت، یک ستاره به هفت آسمان نداشت
در ترکش دلش که دو صد تیر آه بود
می‌برد و غیر قامت زینب کمان نداشت
***حاج علی انسانی***