ولادت - ای نور قدیم کردگاری

ای نور قدیم کردگاری

ای تازه تر از گل بهاری

گل با همه حسن پیش رویت

خاری بود از جمال، عاری

زان دیدۀ مست نرگس آموخت

خود شیوِۀ مستی و خماری

در شام فراق عاشقان را

گیسوی تو رمز بی قراری

ماه رمضان ز روی ماهت

شد چشمۀ مهر کردگاری

نور تو صفای طور سیناست

کوی تو حریم دلسپاری

بر سینۀ خاک مدفن تست

رخشنده مدال افتخاری

ای نور زمین و آسمانها

ای آینۀ جمال باری

بر لوح زمان بخط زرین

گفتار تو مانده یادگاری

از نور تو ای چراغ دانش

تاریکی جهل شد فراری

عید است شها گدای خود را

از بارگهت مران بخواری

خاموش (حسان) که خودشه دین

داند ره و رسم بنده داری

شاعر : حبیب الله چایچیان(حسان)

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر