شهادت - سخن دارم سخن ها بامدينه

« مصيبت عظما »

سخن دارم سخن ها بامدينه
سخن از داغ هاى روى سينه
سخن از سوز و ساز و درد شيعه
سخن از دشمن نامرد شيعه
كجا ياراى گفتن در زبان است
كه سوز سينه ها آتش فشان است
مدينه باز كن لب بر سخن باز
به ما كن شكوه هاى خويش ابراز
بگو از رحلت پيغمبر عشق
بگو از درد هاى حيدر عشق
بگو از غربت مولاى عالم
پس از هجر نبىُ‏اللّه اعظم
بگو از كوچه هاى تنگ وباريك
بگو از گلشن ويران و تاريك
بگو از سيلى خصم ولايت
ز ياس پرپرِگلزار عصمت
بگو از سبز پوش كوچه هايت
ز داغ جان گداز مجتبايت
چرا شد پيكرش در پيش باران
به جاى لاله باران تير باران
مگر سمّى كه نوشيد از عداوت
شد از آن قسمتش فيض شهادت
دل دشمن نشد راضى به اين حد
كه بايد تير بر تابوت او زد
خدايااين مصيبت بس كه عظماست
توئى آگه چگونه حال زهراست
« امين » از اين غم جان سوز فرياد
در اين ماتم به مهدى تسليت باد

شاعر :  حاج رضا فلاح (امین)
کپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .
{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر