حضرت حمزه- در رثای حضرت حمزه سید الشهداء

(حضرت حمزه)
در رثای حضرت حمزه سید الشهداء

دل در عزای حضرت حمزه شکسته است

جان در رثای مظهر تقوا نشسته است

گویا شرر ز عالم هستی زبانه زد

تیر جفا ز چلّۀ پستی کمانه زد

تا پیکر حضرت حمزه زکین درید

گردون چنان ناله ز ِ عمق ِ درون کشید

کِای ظالمان به اسوۀ مردی جفا چرا؟

مردی کجا و کینۀ نامردمی کجا؟

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

(حضرت حمزه)
در رثای حضرت حمزه سید الشهداء


دل در عزای حضرت حمزه شکسته است

جان در رثای مظهر تقوا نشسته است

گویا شرر ز عالم هستی زبانه زد

تیر جفا ز چلّۀ پستی کمانه زد

تا پیکر حضرت حمزه زکین درید

گردون چنان ناله ز ِ عمق ِ درون کشید

کِای ظالمان به اسوۀ مردی جفا چرا؟

مردی کجا و کینۀ نامردمی کجا؟

این صحنه ها که تاب و توان از همه رُبود

بَس چشمه ها زچشم محبّان او گشود

این پیکری که سینۀ بی کینه اش درید

پیوسته بود مَهد سعادت که شد سعید

در رتبه شد بلند و به جایی که او رسید

دیگر نبود قدر ِ مقامش بجز شهید

امّا چه شد که خواهرش آمد کنار او

دستی به سر، میانۀ موجی زِ های و هو

گفتا چرا بهار پیمبر خزان شده

سرو ِ قدِ ختم رسولان کمان شده

از آسمان به جسم شریفش ستاره ریخت

خیل ملک ژاله بر این جسم پاره ریخت

گویا اُحُد ز داغ گرانش کمر خم است

اشک نبی به زخم تنش همچو مرهم است

غم نامه ای سروده «امین» محبتش

از لطف حق به پاس جزا  و شفاعتش

-----------------------------------------

شاعر : حاج رضا فلاح (امین)

سروده شده در تاریخ  : 12/6/1391