زیارت جناب حمزه و شهداى اُحد

از تکالیف زوّار در مدینه رفتن به سوى اُحد و زیارت کردن جناب حمزه(علیه السلام)عمّ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و سایر شهداى اُحد است. همین که از زیارت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)و زیارت ائمّه بقیع(علیهم السلام)فارغ شدى برو به سوى اُحد، که در یک فرسخى مدینه است، همین که آن جا رسیدى زیارت کن حضرت حمزه(علیه السلام)را و در زیارت او بگو آنچه را که از ائمه(علیهم السلام) رسیده:
السَّلامُ  عَلَیْکَ  یا عَمَّ  رَسُولِ اللّهِ  وَخَیْرَ  الشُّهَداءِ * السَّلامُ  عَلَیْکَ یا اَسَدَ اللّهِ وَاَسَدَ  رَسُولِهِ * اَشْهَدُ  اَنَّکَ  قَدْ  جاهَدْتَ  فِی  اللّهِ * وَنَصَحْتَ لِرَسُولِ اللّهِ   *وَجُدْتَ  بِنَفْسِکَ  وَطَلَبْتَ  ما  عِنْدَ  اللّهِ * وَرَغِبْتَ  فیما  وَعَدَ اللّهُ.
پس در روایت دارد که داخل شو و نماز بکن و در وقت نماز رو به قبر مکن، و چون از نماز فارغ شوى خود را بر روى قبر بینداز و بگو:
اللّهُمَّ  صَلِّ  عَلى  مُحَمَّد  وَعَلى  اَهْلِ  بَیْتِهِ * اللّهُمَّ  اِنّی  تَعَرَّضْتُ  لِرَحْمَتِکَ بِلُزُوقی  بِقَبْرِ  عَمِّ  نَبِیِّکَ  صَلَواتُکَ  عَلَیْهِ  وَعَلى  اَهْلِ  بَیْتِهِ * لِتُجیرَنی  مِنْ نِقْمَتِکَ  وَسَخَطِکَ  وَمَقْتِکَ * وَمِنَ  الزَّلَلِ( )  فی  یَوْم  تَکْثُرُ  فیهِ  الْمَعَرّاتُ( )وَالاَْصواتُ * وَتَشْتَغِلُ  کُلُّ  نَفْس  بِما  قَدَّمَتْ * وَتُجادِلُ  کُلُّ  نَفْس  عَنْ نَفْسِها  *فَاِنْ  تَرْحَمْنی  الْیَوْمَ  فَلا  خَوْفٌ  عَلَیَّ  وَلا  حُزْنٌ * وَاِنْ  تُعاقِبْ فَمَوْلایَ لَهُ الْقُدَرَهُ  عَلى  عَبْدِهِ * اللّهُمَّ  فَلا  تُخَیِّبْنی  الْیَوْمَ * وَلا  تَصْرِفَنی  بِغَیْرِ حاجَتی  *فَقَدْ لَزِقْتُ  بِقَبْرِ  عَمِّ  نَبِیِّکَ * وَتَقَرَّبْتُ  بِهِ  اِلَیْکَ * ابْتِغاءَ  مَرْضاتِکَ وَرَجاءَ رَحْمَتِکَ * فَتَقَبَّلْ  مِنّی * وَعُدْ  بِحِلْمِکَ  عَلى  جَهْلی * وَبِرَأْفَتِکَ  عَلى جِنایَهِ نَفْسی * فَقَدْ عَظُمَ  جُرْمی * وَما  اَخافُ  اَنْ  تَظْلِمَنی  وَلکِنْ  اَخافُ  سُوءَ الْحِسابِ * فَانْظُرِ الْیَوْمَ  اِلى  تَقَلُّبی  عَلى  قَبْرِ  عَمِّ  نَبِیِّکَ * صَلَواتُکَ  عَلى  مُحَمَّد وَاَهْلِ  بَیْتِهِ * فَبِهِمْ فُکَّنی  وَلا  تُخَیِّبْ  سَعْیِی * وَلا  یَهُونَنَّ  عَلَیْکَ  ابْتِهالی * وَلا یَحْجُبْ  عَنْکَ صَوْتی * وَلا  تَقْلِبْنی  بِغَیْرِ  قَضاءِ  حَوائِجی * یا غِیاثَ  کُلِّ مَکْرُوب  وَمَحْزُون * یا مُفَرِّجاً  عَنِ  الْمَلْهُوفِ  الْحَیْرانِ  الْغَریبِ  الْغَریقِ الْمُشْرِفِ  عَلَى  الْهَلَکَهِ * صَلِّ عَلى  مُحَمَّد  وَاَهْلِ  بَیْتِهِ  الطّاهِرینَ * وَانْظُرْ  اِلَیَّ نَظْرَهً  لا  اَشْقى  بَعْدَها اَبَداً * وَارْحَمْ  تَضَرُّعی  وَغُرْبَتی  وَانْفِرادی * فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاکَ * وَتَحَرَّیْتُ الْخَیْرَ الَّذی  لا  یُعْطِیهِ  اَحَدٌ  سِواکَ * وَلا  تَرُدَّ اَمَلی.
سلام نزد قبرهاى شهداى اُحد
و در روایت عقبه از حضرت صادق(علیه السلام) مذکور است که چون از نماز کردن در مسجد «فضیخ» فارغ شوى برو به جانب کوه اُحد و ابتدا کن به مسجدى که در پایین سنگستان است، و در آن نماز بکن. پس برو به سوى قبر حمزه بن عبد المطلب(علیه السلام) و سلام کن بر او، پس برو به سوى قبرهاى شهدا، و بایست نزد آن قبرها و بگو: السَّلامُ  عَلَیْکُمْ  یا اَهْلَ  الدِّیارَ * اَنْتُمْ لَنا  فَرَطٌ وَاِنّا بِکُمْ  لاحِقُونَ.
بدان که شیخ مفید و سیّد و شهید(رحمهم الله) زیارت مبسوطى از براى حمزه سیّد الشّهدا(علیه السلام) و سایر شهداى اُحد نقل کرده اند، و بعد از زیارت شهدا گفته اند که بخوان سوره «إِنّا أَنزلناه» را هر قدر که ممکنت باشد، و از براى هر مزورى دو رکعت نماز زیارت کن. و حقیر چون بنابر اختصار داشتم به آن چه در حدیث رسیده بود اکتفا کردم. و اگر شهداى اُحد در روز شهادتشان زیارت شوند بسیار مناسب است، و روز شهادت ایشان یا نیمه یا هفدهم شوّال است. پس در آن مسجد نماز بکن که از آن موضع رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بیرون رفت به سوى اُحد در وقتى که با کفّار مکّه جنگ کرد، پس در آن جا نماز کرد و به جنگ رفت. پس باز گرد و نماز کن نزد قبر شهدا آنچه خدا براى تو مقرّر کرده باشد... الخ.
و نیز در روایت کامل الزّیاره است که آن حضرت فرمودند که: به ما رسیده است که پیغمبر(صلى الله علیه وآله)چون نزد قبور شهدا مى آید مى گفت: «السَّلامُ  عَلَیْکُمْ  بِما  صَبَرْتُمْ  فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ».
وثقه الاسلام در کافى به سند صحیح از هشام بن سالم روایت کرده که گفت: شنیدم که حضرت صادق(علیه السلام)مى فرمود که: «حضرت فاطمه بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، هفتاد و پنج روز در دنیا زندگانى فرمود و در این مدّت هیچ کس آن مظلومه را خندان ندید، و در هر هفته روز دوشنبه و روز پنجشنبه مى رفت به سوى قبور شهداى اُحد و مى فرمود: در این جا بود مکان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و این جا بود مکان مشرکین».
و در روایت دیگر: «حضرت فاطمه(علیها السلام)در آن جا نماز مى خواند و دعا مى کرد و پیوسته چنین بود کار آن حضرت تا از دنیا رحلت فرمود».
مؤلّف گوید که: علماى تاریخ مدینه گفته اند که عبد اللّه بن جحش که خواهر زاده حمزه(علیه السلام)است نیز در بقعه او مدفون است، و مادر خلیفه الناصر لدین اللّه در سال پانصد و هفتاد قبّه اى عالیه بر قبر آن ها بنا کرد. و گفته اند که در سمت قبله چسبیده به کوه احد مسجدى است که بنیانش منهدم شده، گفته شده که حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)در آن جا نماز ظهر و عصر را بجا آورد. و نیز در جهت قبله این مسجد موضعى است سوراخ در کوه به قدر سر آدمى، گفته شده که آن حضرت نشسته اند بر روى سنگى که در زیر او واقع است. و هم چنین در شمالِ مسجد غارى است در کوه که عوام النّاس مى گویند پیغمبر داخل آن شده، و این مطلب صحّتى ندارد زیرا که چنین چیزى نقل نشده. و نیز گفته اند که باید زیارت کرد خود کوه اُحد را، و در اخبار بسیارى از آن ها مذکور است که فرمودند: «اُحد کوهى است که دوست مى دارد ما را، و ما نیز او را».
و سمهودى شافعى در خلاصه الوفا روایت کرده از جابر که گفت که: حضرت موسى و هارون(علیهما السلام)حج کردند، پس گذشتند به مدینه طیّبه، از یهود آن جا خوف کرده مخفیّاً به سمت احد رفتند. همین که آن جا رسیدند حالت موت در حضرت هارون(علیه السلام) ظاهر شد. پس جناب موسى(علیه السلام)از براى او قبرى حفر کرد و هارون داخل آن قبر شد و رحلت فرمود، پس جناب موسى خاک بر روى او ریخت و او را در آن جا دفن کرد. و شیخ جلیل علىّ بن ابراهیم قمّى(رحمه الله)در تفسیر خود از حضرت باقر(علیه السلام)روایت کرده که آن حضرت فرمود که: «موسى و هارون(علیهما السلام)هر دو درتیه ] و بیابان [رحلت نمودند و وفات هارون پیش از موسى(علیه السلام)بوده».