بسم رب الشهداء
« وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »
دیشب (پنجشنبه 9 شهریور ۱۳۹۱ ساعت 24) تصمیم گرفتم تا وصیت نامه ی صوتی شهید حسین مالکی نژاد رو جهت بهره مندی کاربران سایت مداحان قم در قسمت گلزار شهدای مجازی قرار دهم و حدود ساعت 3 بامداد روز جمعه بود که فایل وصیت نامه آماده شد و در سایت قرار دادم.
دیگه دیروقت شده بود و رفتم خوابیدم، چند ساعتی نگذشته بود که در عالم خواب، خودم رو در مکانی ( شبیه باشگاه ورزشی) دیدم که پس از گذشت چند دقیقه ، سرور عزیزم حاج علی مالکی نژاد،برادربزرگ شهید حسین مالکی نژاد، که خود از مداحان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس می باشند، به اون مکان وارد شدند و با سیمایی خنده رو و حالتی بسیار خوشحال، اومدند به طرف من، و من رو به گرمی در آغوش گرفتند و با چهره ای خندان به من گفتند : «امیرجان برایت یک بلیط قطار برای مشهد گرفتم، بلیط آماده است، فقط برو ا ز راه آهن بگیر و سوار شو برو مشهد، من هم با حاجی (حاج رضا فلاح ، پدر خودم) با ماشین داریم راه می افتیم برا مشهد»
در بدرقه ی ایشان دیدم ماشینی جلوی درب آن مکان آماده ی حرکت هست و پدرم نیز در اون ماشین نشسته بود و پس از خداحافظی و کمی خوش و بش ، با پدرم راه افتادند به سمت مشهد ....
پس ازاینکه از خواب بیدار شدم (صبح جمعه دهم شهریور 1391)، از خوشحالی خوابم رو برای مادرم تعریف کردم
که مادرم گفت : وقتی میگن شهیدان زنده اند........
امیرحسین فلاح
جمعه 10 شهریور 1391