تصاویری زیبا


ثبت نام در وبلاگ

جذب نویسنده فعال ، وبلاگ شیعه العالم، با مدیریت عاشقان ولایت


شيعة العالم(شيعة سیاسی)



باعرض سلام 

مخاطب گرامی شما می توانید اشعار.داستان.خاطرات و تصاویر و کیلیپ ویدیویی خود 

به ایمیل Omidmirnay@yahoo.com

ارسال نماییدومابانام شما آن را به نمایش می گذاریم.


مهرنامه

شبهای دراز بی عبادت چه کنم،طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است وگنه می بخشد،گیرم که ببخشد،زخجالت چه کنم

نوشته شده توسط وبلاگ:http://rahiroshan.ir

 

تصاویری از نماز

 

-->

 

ادامه نوشته

آموزش تصویری وضو

چگونه وضو بگيريم؟

چگونه وضو بگيريم؟..چگونه وضو بگيريم؟

بهتر است، پيش از وضو، دستها را تا مچ بشوييم، ولي اين شستن، جزو اعمال وضو نمي باشد.
پس اينگونه وضو مي گيريم:
پيش از هر چيز نيت مي كنيم، يعني با قصد انجام وضو و براي اطاعت از دستور خداوند عالم، وضو را آغاز مي كنيم.

1- به نيت وضو صورت را از بالا به پايين - از جايي كه موي سر روييده تا چانه - مي شوييم.

چگونه وضو بگيريم؟

2- پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوك انگشتان، از بالا به پايين، مي شوييم.

چگونه وضو بگيريم؟

3- بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست مي شوييم.

چگونه وضو بگيريم؟

4- بعد از شستن صورت و دست ها با رطوبتي كه بر دست مانده، جلوي سر را مسح مي كنيم

چگونه وضو بگيريم؟

يعني دست را بر سرگذاشته و كمي به طرف پيشاني مي كشيم.

5- پس از مسح سر، پاي راست را از نوك انگشت تا آخر روي پا (مفصل) مسح مي كنيم.

چگونه وضو بگيريم؟

6- و در پايان پاي چپ را مانند پاي راست مسح مي كنيم و با اين عمل وضو تمام مي شود.

آموزش تصویری تیمم

تيمم

اگر آب براي وضو ياغسل موجود نيست، يا آب براي بدن ضرر دارد، يا براي انجام وضو و غسل وقت نباشد، يا نگه داشتن آب براي آشاميدن و حفظ جان لازم باشد، به جاي آن تيمم مي كنيم؛ يعني با خضوع تمام در مقابل پرودگار عالم، كف هر دو دست را با هم، بر خاك يا سنگ يا ريگ يا كلوخ مي زنيم و بر پيشاني و دو طرف آن، از جايي كه موي سر روييده تا روي ابروها وبالاي بيني مي كشيم و سپس كف دست چپ را بر تمام پشت دست راست (از مچ تا نوك انگشتان) مي كشيم وبعد از آن كف دست راست را بر تمام پشت دست چپ مي كشيم. خاك يا چيز ديگري كه بر آن تيمم مي كنيم، بايد پاك و تميز باشد.
حضرت علي (ع) از تيمم كردن بر خاكهاي كنار كوچه ها (كه معمولا آلوده است) نهي كرد.
تيمم هم مانند وضو و غسل بايد براي رضاي خداوند و عمل به دستور او انجام شود.براي تيمم بايد انگشتر را از دست بيرون آوريم و اگر مانع ديگري بر پيشاني يا دستها وجود دارد بر طرف كنيم.
براي آنكه يقين كنيم تمام پشت دست مسح شده بايد مقداري بالاتر از مچ را هم مسح كنيم، ولي مسح بين انگشتان لازم نيست.براي تيمم بايد كف دست را بر پيشاني و روي دستها بكشيم، و اگر پيشاني يا دستها از زير آن كشيده شود، صحيح نيست.

1- زدن كف دو دست بر زمين

تيمم

2- كشيدن دستها بر پيشاني و دو طرف آن

تيمم

3- كشيدن دست چپ بر دست راست

تيمم

4- كشيدن دست راست بر دست چپ

تيمم

عوامل باطل کننده وضو

هفت چيز وضو را باطل مى كند:
اول : بول ولو قطره اى باشد، الا كسى كه بول او قطره قطره بى اختيار از او بيرون مى آيد (مسلوس ) كه حكم آن از مساله 306 توضيح المسائل به بعد بيان شده است . يادآورى 1- آبى كه گاهى بعد از ملاعبه و بازى كردن از انسان خارج مى شود و به آن ((مذى )) مى گويند، پاك است و نيز آبى كه گاهى بعد ازمنى
بيرون مى آيد و به آن ((وذى )) مى گويند و آبى كه بعد از بول بيرون مى آيد و به آن ((ودى )) گفته مى شود اگر بول به آن نرسيده باشد، پاك است و چنان كه انسان بعد از بول استبرا كند و بعد آبى از او خارج شود و شك كند كه بول است يا يكى از اينها، پاك مى باشد و هيچ كدام از اين آبها وضو را هم باطل نمى كند.
عروة الوثقى ، فى نواقض الوضوء، مساله 3 و توضيح المسائل ، مساله 73
2- اگر شك كند استبرا كرده يا نه و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه ، نجس مى باشد و چنانچه وضو گرفته باشد،باطل مى شود و اگر شك كند كه استبرايى كه كرده ، درست بوده و يا نه و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه ، پاك مى باشد و وضو را هم باطل نمى كند.
توضيح المسائل ، مساله 74
3- كسى كه استبرا نكرده اگر به واسطه آنكه مدتى از بول كردن او گذشته ، يقين كند بول در مجراى ادرار نمانده است و رطوبتى ببيند و شك كند پاك است يا نه ، آن رطوبت پاك مى باشد و وضو را هم باطل نمى كند.
توضيح المسائل ، مساله 75
4- براى زن استبراى از بول جمطرح ج نيست و اگر رطوبتى ببيند و شك كند كه پاك است يا نه ، پاك مى باشد و وضو و غسل او را هم باطل نمى كند.
توضيح المسائل ، مساله 77
دوم : غائط ولو ذره اى باشد، الا كسى كه غائط او مرتب و بى اختيار از او بيرون مى آيد (مبطون ) كه احكام آن در مساله 308 توضيح المسائل و بعد از آن بيان شده است .
سوم : باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج مى شود، مگر كسى كه به خاطر مرضى كه دارد باد معده بى اختيار از او خارج مى شود.
توضيح المسائل ، مساله 317
چهارم : خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، اما اگر چشم نبيند، ولى گوش بشنود، وضو باطل نمى شود؛
پنجم : چيزهايى كه عقل را از بين مى برد، مانند: ديوانگى و مستى و بيهوشى ؛
ششم : استحاضه زنان ؛
هفتم : كارى كه براى آن بايستى غسل كرد، مانند: جنابت و مس ميت .
عروة الوثقى ، فى غسل مس الميت ، مساله 14 و توضيح المسائل ، مساله 323
=يادآورى 1- اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه ، بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است ، مگر آنكه سبب شكش خارج شدن رطوبتى باشد كه نمى داند بول است يا غير بول و استبرا هم نكرده باشد.
عروة الوثقى ، فى شرائط الوضوء، مساله 37 و توضيح المسائل ، مساله 300
2- به مساله 302 توضيح المسائل مراجعه شود.
غسل غسلهاى واجب غسلهاى واجب هفت تاست :
1- غسل جنابت ؛
2- غسل ميت ؛
3- غسل مس ميت ؛
4- غسل نذر و عهد و قسم ؛
5- غسل حيض ؛
6- غسل نفاس ؛
7- غسل استحاضه .
توضيح المسائل ، بعد از مساله 344
يادآورى تمام اين هفت غسل بر زنها با توجه به شرايطش واجب مى گردد؛ ولى بر مردها فقط چهارغسل اول واجب مى شود؛ بنابراين در چهار غسل اول زنها و مردها شريكند؛ ولى سه غسل آخر مخصوص زنهاست كه ما به شرح سه غسل اول مى پردازيم ؛اما سه غسل آخر (حيض ، نفاس و استحاضه ) را در جزوه جداگانه اى مطرح خواهيم كرد.
غسل جنابت علل جنابت به يكى از دو چيز انسان جنب مى شود:
1- جماع (آميزش ) كه اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنه گاه و يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قبل (جلو) باشد يا در دبر (عقب )، بالغ باشند يا نابالغ ، اگر چه منى بيرون نيايد، هر دو جنب مى شوند و همچنين اگر كسى -نعوذبالله حيوانى را وطى كند، جنب مى شود و در هر صورت اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه ، غسل بر او واجب نيست .
توضيح المسائل ، مساله 345 349 350 351.
2- بيرون آمدن منى چه در خواب باشد (احتلام )، يا بيدارى ، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بى شهوت ، بااختيار باشد يابى اختيار، البته اينها در صورتى است كه يقين دارد آبى كه خارج شده منى باشد و اما رطوبت يا آبى كه از انسان بيرون مى آيد، ولى نمى داند منى است يا رطوبت ديگر، اگر اين شخص مرد و سالم است بايستى آن آبى كه بيرون آمده داراى سه علامت باشد كه حكم به منى بودن آن بشود (البته در صورت شك ).
الف ) با شهوت بيرون آمده باشد؛
ب ) هنگام بيرون آمدن جهندگى داشته باشد؛
ج ) بعد از بيرون آمدن ، بدن سست شده باشد.
اما اگر شخص ، مردى مريض و يا زن باشد، همين مقدار كه آن آب با شهوت بيرون آمده باشد، در جنابت او كافى است و بودن آن دو علامت ديگر لازم نيست ، اگر چه شايسته است كه زن و مريض -به خصوص زن علاوه بر غسل ، وضو هم بگيرد (اگر قبلا وضو نداشته ) و بلكه به طور كلى اگر سه علامت جمع نبود، بهتر است علاوه بر غسل ، وضو هم گرفته شود، اگر قبلا وضو نداشته است ووظيفه اش هم وضو گرفتن بوده است ، منتها در مواردى كه گفته شد علاوه بر غسل ، بهتر است وضو هم بگيرد. خوب است كه اول طهارت غسلى خودش را از بين ببرد، بعد وضو بگيرد؛ چون خواهيم گفت كه با غسل جنابت نبايد وضو گرفت .
عروة الوثقى ، فى غسل الجنابه ، مساله 11 و تحريرالوسيلة ، ج 1، ص 37 توضيح المسائل ، مساله 345 و 346
يادآورى 1- اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه ،غسل بر او واجب نيست .
توضيح المسائل ، مساله 352
2- مستحب است كه انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند (استبرا به بول ) و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون بيايد كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى را دارد؛ ولى بايد توجه داشت كه استبرا به خرطات نمى تواند جايگزين استبرابه بول شود؛ بنابراين اگر بعد از خروج منى بجاى استبراى به بول استبراى به خرطات نمايد، رطوبت بعدى ، اگر مشكوك بين بول و منى باشد، محكوم به منى بودن است و براى توضيح استبراى از بول و يا استبراى به خرطات ، به توضيح المسائل ، مساله 72 مراجعه شود.
عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 7 و توضيح المسائل ، مساله 348
گاهى استبراى به بول بنابر احتياط واجب قبل از غسل لازم مى شود و آن در صورتى است كه در روز ماه مبارك رمضان محتلم شده و مى داند منى در مجرا مانده كه اگر قبل از غسل ، استبرا نكند بعد از غسل بيرون مى آيد و اگر استبرا نكند استبراى بعد از غسل جايز نيست .
توضيح المسائل ، مساله 1593
حكم رطوبتهاى مشكوك رطوبتهاى مشكوكى كه از انسان خارج مى شود، دوقسمند:
قسم اول : رطوبتهايى كه مشكوك بين مذى و بول و منى است و يا بين مذى و بول ، و يا مذى و منى است كه شخص نمى داند اين رطوبت پاك است يا نه ، كه در اين صورت اين رطوبت غسل ندارد و پاك هم هست -البته در صورتى كه استبرا كرده و طهارت گرفته باشد و اگر قبلا وضو نداشته ، فقط براى نمازش وضو مى گيرد، زن باشد يا مرد، الادر صورتى كه اين رطوبت بعد از خروج منى و قبل از استبراى به بول باشد كه محكوم به منى است و لو احتمال رطوبتهاى پاك را هم بدهد.
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 34 مساله 16 عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 3.
قسم دوم : رطوبتهاى مردد بين بول و منى كه مى داند اين رطوبت يا بول است يا منى و خلاصه به نجس بودن آن يقين دارد، ولى نمى داند كدام يك است ، كه حكم اين قسم و صورتهاى مختلف آن را در صفحه بعد ملاحظه مى فرماييد.
يادآورى 1- اگر در لباس خود منى ببيند و بداند از خود اوست و براى آن غسل نكرده ، بايد غسل كند و نمازهايى را كه يقين دارد بعد ازبيرون آمدن منى خوانده ، قضا كند، ولى نمازهايى را كه احتمال مى دهد بعد ازبيرون آمدن آن منى خوانده لازم نيست قضا نمايد و اما اگر بداند منى ازخود اوست ، ولى نمى داند از جنابت سابق است و يا تازه جنب شده در اين صورت غسل لازم نيست ، اگر چه خوب است كه احتياطا غسل كند.
توضيح المسائل ، مساله 445 تحريرالوسيله ، ج 1، ص 73 مساله 2.
2- در صورتى بيرون آمدن منى سبب جنابت مى شود كه منى از خود شخص باشد، اما اگر منى مرد از زن خارج شود،غسل بر اوواجب نيست ، مگر در صورتى كه يقين داشته باشد كه منى خودش هم با آن مخلوط شده است .
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 63 مساله ، ((احديهما)).
3- زن هم مانند مرد در خواب جنب (محتلم ) مى شود، اگر در خواب منى از او بيرون آمده باشد، غسل بر او واجب است .
عروة الوثقى ، احكام غسل جنابت ، مساله 6

تيمم  

دستور تيمم  تيمم -چه بدل از وضو باشد و چه بدل از غسل سه چيز واجب دارد كه به آن اشاره مى كنيم :
واجب اول : زدن دو كف دست با هم بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است ؛ البته حضرت امام گذاشتن دستها را هم بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است كافى مى دانند، ولى زدن دستها را احتياط مستحب مى دانند،و اما تكاندن دستها را بعد از زدن مستحب است .
واجب دوم : كشيدن تمام دو كف دست بر تمامى پيشانى ، از رستنگاه مو تا بالاى بينى و روى ابروها و دو طرف پيشانى ؛ البته امام خمينى (ره ) كشيدن روى ابروها را احتياط واجب مى دانند.
واجب سوم : كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست ، از بند دست تا سر انگشتها و بعدا كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ ، از بند دست تا سرانگشتان و براى آنكه يقين كند كه تمام پشت دست را مسح كرده ، بايد مقدارى بالاتر از بند را هم مسح نمايد. البته لازم به تذكر است كه تيمم چه بدل از غسل و چه بدل از وضو باشد، حضرت امام همين مقدار را كافى مى دانند، ولى مى فرمايند: بهتر است يك بار ديگر دستها را زمين زده ، به پشت دستها بكشد.
عروة الوثقى ، فى كيفية التيمم و توضيح المسائل ، مساله 701 و689 تحرير الوسيله ،ج 1، ص 011،مساله 3
يادآورى به مسائل 702 و 703 توضيح المسائل مراجعه شود.
دستور تيمم براى افراد معلول كسى كه نمى تواند تيمم كند، بايد نايب بگيرد تا او را تيمم دهد و نايب بايد اگر امكان دارد اولا با دستهاى خود او، او را تيمم دهد واگر امكان ندارد، دستهاى خودش را به زمين بزند و به صورت و پشت دستهاى او بكشد و اگر نايب ، مزد هم بخواهد -حتى به چند برابر اجرة المثل بايد اگر به حالش ضرر ندارد آن را بپردازد و نايب بگيرد و اما كسى كه يك دستش قطع شده يا ذراع دارد يا ندارد (يعنى از بالاتر از ذراع دستش قطع شده ) اگر ذراع داشته باشد، بايد يك دست سالمش را با ذراع دست ديگرش به زمين بزند و به صورتش بكشد و بنابر احتياط مستحب دوباره با كف دست سالمش تمام پيشانى و دو طرف آن را مسح نمايد و بعد با دست سالمش پشت ذراع و با ذراعش پشت دست سالم را مسح كند.
و اما اگر يك دستش سالم باشد و ديگرى هم ذراع نداشته باشد، همان كف دست سالم را به زمين بزند و به پيشانى بكشد و بعد پشت دستش را به زمين بكشد و بنابر احتياط واجب علاوه بر اين كار نايب هم بگيرد، به اين صورت كه دو دستش را با هم به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است بزند و به صورت بكشد و بعد نايب كف دستش را به پشت دست او بكشد.
واما كسى كه هر دو دستش قطع شده است ،اين هم دو صورت دارد: يا ذراعهاى او باقى است يا نيست و اگر ذراعها باشد، به وسيله دو ذراع مانند دو كف دست تيمم مى كند -چون دو ذراع حكم دو كف دست را دارند و اگر ذراع ندارد آن وقت پيشانى خود را به زمين كشيده و بنابر احتياط واجب نايب هم مى گيرد.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 011 مساله 3و 4

ادامه نوشته

غسل

غسلهاى مستحبى در اسلام زياد است كه ما تعدادى از آنها را نام مى بريم :
1- غسل جمعه : البته غسل جمعه اهميت فراوانى دارد كه حتى بعضى از علما فتوا به وجوب آن داده اند و در بعضى از روايات دارد كه ((لايتركه الا فاسق ))، يعنى ، غسل جمعه را ترك نمى كند، مگر شخص فاسق ، و وقت غسل جمعه از اول اذان صبح روز جمعه است تا اول ظهر و بهتر است نزديك ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد، بهتر است بدون نيت ادا و قضا (ما فى الذمه ) تا عصر جمعه به جا آورد و اگر در روز جمعه غسل نكند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را به جا آورد و كسى كه مى ترسد در روز جمعه آب پيدا نكند، مى تواند روز پنج شنبه غسل را انجام دهد، بلكه اگر در شب جمعه غسل را به اميد آنكه مطلوب خداوند است ، به جا آورد صحيح است و غسل جمعه براى شخص مسافر و غير مسافر و زن و مرد و حتى بچه هاى مميز و زن حائض مستحب است .
عروة الوثقى ، فى اغسال المندوبه ، توضيح المسائل ، مساله 644
2- غسل دادن بچه اى كه تازه به دنيا آمده است .
3- غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است .
4- غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده است .
5- غسل براى زيارت پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم و امامان -عليهم السلام از دور يا نزديك .
6- غسل براى حاجت خواستن از خداوند متعال و براى توبه و نشاط به جهت عبادت .
توضيح المسائل ، مساله 644، 645
يادآورى براى اطلاع بيشتر از اغسال مستحبى به توضيح المسائل ، مساله 644، 645 و در عروة الوثقى به بحث اغسال مستحب مراجعه شود.
دستور غسل كردن تمام غسلها را چه واجب و چه مستحب به يكى از دو شكل مى توان انجام داد:
1- غسل ارتماسى ؛
2- غسل ترتيبى .
دستور غسل ارتماسى غسل ارتماسى آن است كه انسان به نيت غسل يكباره در آب فرورود، به طورى كه آب يكدفعه يا به تدريج تمام بدن را فرا بگيرد و اگر تمام بدن زير آب باشد و بعد از نيت غسل بدن را حركت دهد، غسل او صحيح است و براى انجام اين غسل حتما بايد جايى باشد كه بتواند تمام بدن را آب فرا بگيرد و زير دوش و مانند آن نمى شود غسل ارتماسى نمود.
توضيح المسائل ، مساله 367، 368
دستور غسل ترتيبى در غسل ترتيبى بايد به نيت غسل اول سر و گردن و بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد و براى آنكه يقين كند، هر قسمت را كاملا شسته ، بايد مقدارى از قسمت ديگر را هم ضميمه كرده و بشويد و بلكه احتياط مستحب آن است كه تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بشويد و اگر عمدا يا از روى فراموشى يا به واسطه ندانستن مساله به اين ترتيب (سروگردن ، راست و چپ ) عمل نكند،غسل او باطل است .
توضيح المسائل ، مساله 361، 363
يادآورى 1- غسل جبيره هم مانند وضوى جبيره است ، ولى بايد آن را ترتيبى به جا آورد.
توضيح المسائل ، مساله 339
2- در بعضى از موارد بايد غسل را به صورت ارتماسى و در بعضى ازموارد بايد حتما به صورت ترتيبى انجام داد و در غير اين موارد اختيارباخود غسل كننده است كه به هر يك از دو طريق مى خواهد غسل نمايد و اما بعضى از مواردى كه بايد حتما به صورت ترتيبى غسل نمود:
الف ) در صورتى كه كسى روزه واجب گرفته يا براى حج يا عمره احرام بسته كه اگر بخواهد غسل كند حتما بايد به صورت ترتيبى غسل كندو اگر عمدا به صورت ارتماسى غسل كند، غسلش باطل است و اما اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند، صحيح است .
توضيح المسائل ، مساله 371
ب ) در صورتى كه در يكى از اعضا غسلش جبيره است ، بايد به صورت ترتيبى غسل نمايد و اگر به صورت ارتماسى غسل كند، غسلش باطل است .
توضيح المسائل ، مساله 339
و گاهى هم غسل ارتماسى متعين مى شود؛مثل اينكه آخر وقت است و اگر بخواهد غسل ترتيبى كند، نمازش قضا مى شود و غسل ارتماسى زودتر انجام مى شود.
عروة الوثقى ، فى كيفية الغسل ، مساله 2
مستحبات غسل جنابت 1- استبرا به بول قبل از غسل ، البته در صورتى كه جنابتش به خاطر خروج منى باشد.
2- شستن دو دست تا مرفق يا نصف ذراع يا تا بند دست سه مرتبه و در اين جهت فرقى بين غسل ترتيبى و ارتماسى نيست . 3- مضمضمه (آب در دهان گرداندن ) و استنشاق كردن (آب در بينى نمودن ) بعد از شستن دو دست سه مرتبه و يك مرتبه هم كفايت مى كند.
4- دست كشيدن براى اينكه يقين كند كه آب به همه جا رسيده .
5- هر كدام از اعضا را سه بار غسل دادن .
6- بردن نام خداوند متعال ((بسم الله )) يا ((بسم الله الرحمن الرحيم )) و دومى بهتر است .
7- خواندن دعاهايى كه در حال غسل كردن رسيده ، به اينكه بگويد:
اللهم طهر قلبى و تقبل سعيى واجعل ماعندك خيرا لى واشرح صدرى واجر على لسانى مدحتك والثناء عليك اللهم اجعله لى طهورا وشفاء ونورا انك على كل شى ء قدير.
ولى اگر اين دعا را بعد از تمام شدن غسل بخواند، بهتر است .
8 - رعايت كردن موالات و شستن از بالا به پايين در غسل ترتيبى .
عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت .
فرقهاى غسل ارتماسى و ترتيبى 1- در غسل ارتماسى بايد قبل از غسل كردن تمام بدن پاك باشد، مگرآنكه با رفتن در آب نجاست برطرف شود؛به خلاف غسل ترتيبى كه لازم نيست تمام بدن قبل از غسل پاك باشد، بلكه جايز است هر عضوى را قبل از غسل دادنش تطهير كند.
عروة الوثقى ، فى احكام الغسل ، مساله 5 و توضيح المسائل ، مساله 372
2- اگر بعد از غسل ، مانعى در يكى از اعضاى غسل ديده شود، در ارتماسى غسل باطل است و اما اگر ترتيبى غسل كرده ، بايد ملاحظه كند مانع در كجاى بدن است ، اگر در طرف چپ باشد، بعد از برطرف كردن ، همان جا را به نيت غسل بشويد،غسلش صحيح است و اگر مانع در طرف راست باشد، بعد از برطرف كردن مانع و غسل آن موضع دوباره طرف چپ را غسل مى دهد،غسلش صحيح است و اگر در سروگردن هم باشد، همين طور بعد از برطرف كردن و غسل دادن آن موضع ،دوباره طرف راست و چپ را غسل مى دهد،غسلش صحيح است و اما اگر بعد از غسل ترتيبى بفهمد جايى از بدن را نشسته و نداند كجاى بدن است ، بايد دوباره غسل كند.
توضيح المسائل ، مساله 364، 365، 369
احكام مشترك غسل ترتيبى و ارتماسى 1- در غسل اگر به اندازه سر مويى از بدن نشسته بماند،غسل او باطل است ، ولى شستن جاهايى از بدن كه ديده نمى شود، مثل توى گوش و بينى واجب نيست و اگر جايى را شك دارد كه از ظاهر بدن است يا از باطن آن ، شستن آن لازم نيست ، ولى احتياط در شستن است ؛ بنابراين اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد كه داخل آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود، شستن داخل آن لازم نيست .
توضيح المسائل ، مساله376537437 .
2- در غسل بايد موهاى كوتاهى را كه جزء بدن حساب مى شود بشويد و بنابر احتياط، شستن موهاى بلند هم لازم مى باشد. (البته در كتاب عروة الوثقى در احكام غسل ، اين احتياط واجب دانسته شده است ).
توضيح المسائل ، مساله 379. 3- كسى كه قصد دارد پول حمامى را ندهد، يا بخواهد از پول حرام و يا خمس نداده بدهد يا بدون اينكه بداند حمامى راضى است ، بخواهد نسيه بگذارد -اگر چه بعد حمام را راضى كندغسل او باطل است .
توضيح المسائل ، مساله 381، 383
4- اگر حمامى راضى باشد كه پول حمام نسيه بماند، ولى كسى كه غسل مى كند، قصدش اين باشد كه طلب او را ندهد، غسل او اشكال دارد.
توضيح المسائل ، مساله ، مساله 382
همچنين به مسائل 538 387 و 389 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرايط صحيح بودن غسل تمام سيزده شرطى كه درباره صحت وضو گفته شد، درباره غسل جارى است ، به جز موالات كه در غسل ترتيبى شرط نيست -الا در افرادى كه به خاطر مريضى بول آنها قطره قطره بى اختيار بيرون مى آيد (مسلوس ) و يا افرادى كه به خاطر مريضى از آنها باد و غائط بى اختيار خارج مى شود (مبطون ) و همچنين زن مستحاضه .
شرايط واقعى و شرايط توجهى تمام شرايطغسل شروطى واقعى هستند،الا:1- غصبى نبودن آب غسل ؛
2- از طلا و نقره نبودن ظرف آب غسل ؛
3- عدم حرمت ارتماسى .
(معنى شرايط واقعى و توجهى در بحث وضو بيان گرديد).
عروة الوثقى ، احكام غسل ، مساله 12
فرقهاى وضو و غسل 1- در وضو، حتما بايد از بالا به پايين شسته شود به خلاف غسل .
توضيح المسائل ، مساله 380 و 243
2- در غسل ، بايد آب به پوست بدن برسد، به خلاف وضو كه اگر پوست صورت از لاى موها پيدا نباشد، لازم نيست .
توضيح المسائل ، مساله 374، 240
3- در وضو، موالات شرط است ، به خلاف غسل ترتيبى الا غسل مستحاضه و مسلوس و مبطون .
عروة الوثقى ، ، احكام غسل جنابت ، مساله 8 و توضيح المسائل ، مساله 283
4- اگر در وضو در شستن مقدارى از عضو قبلى شك كند و وارد عضو بعدى هم شده باشد، بايد برگردد -البته تا وقتى كه كثيرالشك نشده باشد و الا اعتنا نكندبه خلاف غسل ترتيبى كه اگر داخل عضو بعدى نشده ، بايد برگردد و اگر وارد شد لازم نيست برگردد،مگر شكش در طرف چپ باشد كه بايد ولو بعد از زمانى شك كند، آنجا را به نيت غسل بشويد.
عروة الوثقى ، فى احكام غسل الجنابة ،مساله 11
5- با تمام وضوها مى شود نماز خواند، به خلاف غسل كه فقط با غسل جنابت مى شود نماز خواند و با بقيه غسلها بايد وضو هم بگيرد، ولى با غسل جنابت نبايد وضو گرفت . توضيح المسائل ، مساله 322، 391
6- اگر بعد از وضو مانعى در يكى از اعضاى وضويش ببيند و يقين كند كه در وقت وضو بوده و موالات هم به هم خورده ، وضو باطل است ، به خلاف غسل كه در غسل ارتماسى باطل است ، ولى در غسل ترتيبى باطل نيست و بايد به طورى كه در فرقهاى غسلها گفتيم عمل نمايد.
توضيح المسائل ، مساله 290،365، 396
كسى كه در وسط غسل حدث از او سرزده است :- حدث اصغر بوده كه در اين صورت غسلش باطل نيست ، چه غسلش جنابت باشد يا بقيه اغسال ، ولى بايد بعدش براى نماز حتماوضو بگيرد و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن غسل ، دوباره غسل را اعاده كرده و وضو هم بگيرد و يا از همان جا غسل را رها كرده و دوباره از سر شروع كند و وضو هم بگيرد، ولى حضرت امام مى فرمايند: اگر مى خواهد آن را رها كرده و دوباره شروع كند، موافق احتياط آن است كه اگر غسل قبلى به صورت ارتماسى بوده اين را هم به صورت ارتماسى ، و اگر به صورت ترتيبى بوده ، اين را هم به صورت ترتيبى انجام دهد.
عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 18
- حدث اكبر بوده :- مانند حدث سابقى است كه براى آن غسل مى كرده ، كه در اين صورت استبايد غسل را دوباره انجام دهد. عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ،مساله - غير حدث سابق است كه در اين صورت غسل قبلى باطل نشده و تمامش مى كند و دوباره به نيت حدث جديد غسل مى كند و جايز هم هست كه غسل قبلى را ازهمان جا رها كرده و دوباره به نيت هر دو، يك غسل انجام مى دهد و بعد براى نمازش وضو هم مى گيرد، اگر دو حدث جنابت نبوده و يا اولى جنابت نبوده و اما اگر حدث دومى جنابت بوده ، وضو لازم نيست ، چه آن غسل را تمام كرده و دوباره غسل جنابت را مستقلا انجام دهد يا از همان جا رها كرده و به نيت هر دو يك غسل نمايد. ولى حضرت امام همان گونه كه در حدث اصغر گفته شده مى فرمايند: موافق احتياط آن است كه اگر مى خواهد آن غسل را دوباره انجام دهد، توجه داشته باشد كه اگر غسل قبلى را به صورت ارتماسى انجام مى داده اين را هم ارتماسى انجام دهد و اگر ترتيبى بوده ، ترتيبى انجام دهد. عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 19
يادآورى 1- بايد توجه داشت كه اين مساله (رخ دادن حدث در بين غسل ) درباره غسل ترتيبى متصور است ؛ اما در باره غسل ارتماسى كه به صورت دفعى انجام مى شود، تصور ندارد.
عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 8
2- حدث اصغر در غسلهاى ارتماسى موجب بطلان آنها نمى شود، مگر غسلهاى مستحبى كه براى آنجام دادن كارى مستحب شده اند؛ مانند: غسل زيارت و غسل احرام كه بعيد نيست در اين گونه موارد موجب بطلان آنان بشود.
عروة الوثقى ، مستحبات غسل جنابت ، مساله 10

تیمم

شرايط تيمم 1- نيت : يعنى توجه به اينكه اين تيمم بدل از وضو است يا بدل از غسل ؛ همراه با زدن دستها بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است .
2- مباشرت در حال اختيار: يعنى در حال اختيار كارهاى تيمم را خود شخص انجام دهد؛ ولى در حال اضطرار مى تواند نايب بگيرد.
3- موالات : يعنى پشت سرهم انجام دادن كارهاى تيمم .
4- ترتيب .
5- كشيدن كف دستها به صورت و پشت دستها از بالا به پايين .
6- نبودن مانع بين كف دستها و پيشانى و بين كف دست و پشت دست ؛ مگر در جايى كه وظيفه اش تيمم جبيره اى است .
7- پاك بودن كف دستها و پيشانى و پشت دستها، در حال اختيار.
عروة الوثقى ، فى كيفية التيمم و توضيح المسائل ، مساله 704
يادآورى به مسائل 707 708 و 709 توضيح المسائل مراجعه شود.
چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است  چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است ، سه مرحله دارند كه با بودن مرحله اول ، نوبت به دوم ، و با بودن مرحله دوم ، نوبت به مرحله سوم نمى رسد.
مرحله اول : عبارت است از همه زمين غير از روييدنيها و معادن آن ؛ مثل : طلا، نقره ، نمك و... بنابراين در مرحله اول مى توان با خاك يا ريگ يا كلوخ يا سنگ تيمم كرد، ولى اگر خاك باشد، بهتر است . چيزى كه بر آن تيمم مى شود، مستحب است گردى داشته باشد كه در دست بماند و اگر هيچ كدام از اينها نبود، نوبت به مرحله دوم مى رسد.
مرحله دوم : عبارت است از گرد و غبار چيزى كه تيمم بر آن صحيح است ؛مانند: خاك (نه مانند آرد و...). البته بايد دانست كه وقتى انسان مى تواند به گرد و غبار تيمم كند كه نتواند از مجموع آنها خاك تهيه كند والا بايد خاك تهيه كرده و بر خاك تيمم نمايد، چون به مرحله اول بر مى گردد ولى اگر نتواند به صورت خاك درآورد، بايد بنابر احتياط واجب ، جايى را كه گرد و غبارش بيشتر است ، مقدم بدارد.
مرحله سوم : عبارت است از گل ، و بايد دانست كه وقتى مى توان بر گل تيمم كرد كه نتوان آن را خشك كرده و از آن ، خاك تهيه كرد و الا به مرحله اول بر مى گردد؛ البته لازم به تذكر است كه تمام اين سه مرحله اى كه گفته شد، داراى سه شرط هستند، كه با دارا بودن تمامى اين سه شرط در هر مرحله مى توان بر آن تيمم كرد و اما آن سه شرط:
1- پاك باشد.
2- با چيزى كه تيمم بر آن صحيح نيست مخلوط نباشد؛ مانند: كاه خاك ، خاك و خاكستر، مگر اينكه آنچه كه مخلوط شده ، خيلى كم باشد.
3- بنابر احتياط واجب چيزى كه بر آن تيمم مى شود، غصبى نباشد.
و اگر هيچ كدام از اين سه مرحله را با اين شرايط ندارد، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمم بخواند و بنابر احتياط واجب بعدا دوباره آن را به جا بياورد.
عروة الوثقى ، فى مايصح التيمم به ، مساله 10 و توضيح المسائل ، مساله 694، 684،689-686،692
يادآورى 1- به مسائل 684 685 688 690 692 و 695 699 مراجعه شود.
2- اگر بر چيزى تيمم كند، با اعتقاد به اينكه آن از چيزهايى است كه تيمم بر آن صحيح است ، ولى بعد بفهمد تيمم بر آن صحيح نبوده و يا بر مرحله بعدى تيمم كند و بعد بفهمد وظيفه اش تيمم بر مرحله قبلى بوده ، تيمم او باطل است و نمازى كه خوانده ، اگر در وقت است آن را اعاده و اگر وقت آن گذشته ، قضا نمايد.
عروة الوثقى ، فيما يصح التيمم به ، مساله 12
3- تيمم كردن بر شن و زمين شوره زار، هرگاه نمك روى آن را نگرفته باشد (والا جايز نيست ) و همچنين بر گودالها و خاكى كه روى آن ، راه رفته اند و خاك جاده مكروه است و مستحب است كه انسان بر زمين بلند غالبا از معرض آلودگى و نجاست مصون است ، تيمم نمايد.
عروة الوثقى ، فى ما يصح التيمم به ، مساله 9، 10
مواردى كه به جاى وضو و غسل ، بايد تيمم كرد در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمم كرد كه در توضيح المسائل از مساله 648 به بعد مشروحا بيان شده است .
يادآورى 1- كسى كه حدث اكبر از او سرزده است ، اگر حدثش ‍ جنابت باشد، اگر براى نمازش فقط يك تيمم بكند، كافى است -اگر نمى تواندغسل كند و اما اگر حدث اكبرش غير از جنابت باشد، بايد علاوه بر تيمم وضو هم بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد، بايد دو تيمم بنمايد:يكى بدل از غسل و يكى بدل از وضو.
تحرير الوسيله ، ج 1، ص 211،مساله 3
2- آنچه وضو را باطل مى كند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند و آنچه غسل را باطل مى كند، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى كند، بحثى كه هست اين است كه آيا آنچه وضو را باطل مى كند تيمم بدل از غسل را باطل مى كند يا نه ؟ مثلا كسى كه به خاطر جنابت ، تيمم بدل از غسل كرده و بعد حدث اصغرى از او سر زده ، آيا بايد دوباره تيمم كند يا نه ، همان تيمم اول كافى است و فقط براى نماز بايد وضو بگيرد؟ حضرت امام مى فرمايند:در اين مساله دو قول است :
1- تيمم بدل از غسل را باطل مى كند؛
2- باطل نمى كند؛ ولى طهارت او را از بين مى برد.
كه قول اول مشهورتر است ، ولى قول دوم قوى تر است . بنابراين به فرمايش ‍ ايشان ، شخص جنب اگر بعد از تيمم بدل از غسل حدث اصغر از او سربزند، مثل كسى است كه بعد از غسل حدث اصغر از او سرزده باشد و فقط بايد براى نماز وضو بگيرد و همچنين زن حائضى كه غسل حيض ‍ كرده ،اگر حدث اصغر از او سر بزند،فقط وضو يا تيمم بدل از وضوى او را از بين مى برد؛ ولى احتياط مستحب آن است كه در جنب جمع كند بين تيمم بدل از غسل و وضو اگر امكان دارد -البته در صورتى كه نمى تواند وضو بگيردو اگر امكان ندارد يك تيمم به نيت مافى الذمه انجام دهد و اما غير جنب احتياطا دو تا تيمم كند:يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
تحريرالوسيله ، ج 1، ص 112 مساله 5
3- كسى كه بجاى غسل يا وضو تيمم مى كند تا وقتى كه تيمم و عذر او باقى است به حكم شخص طاهر است و تمام كارهايى كه شرطش طهارت بود، مى تواند انجام دهد، مگر اينكه تيممش به خاطر تنگى وقت يا نماز ميت يا تيمم براى خوابيدن با وجود دسترسى به آب باشد كه با اين تيممها نمى تواند دست به خط قرآن بزند و يا اگر جنب است ،نمى تواند سوره هايى را كه سجده واجب دارد، بخواند و يا داخل مسجد شود؛ البته حضرت امام در مورد تيمم به خاطر تنگى وقت ،احتياط واجب دارند.
عروة الوثقى ، احكام تيمم ، مساله 9
4- اگر مس قرآن بر انسان واجب شود، تيمم واجب است و اما اگر مباح (جايز) باشد، تيمم براى مس آن مشروع نيست ؛ولى اگر براى هدف ديگرى تيمم كند، مى تواند دست به خط قرآن بزند.
عروة الوثقى ، احكام تيمم ، مساله 33
5- در مواردى كه بايد دو تيمم كند، يكى بدل از غسل و يكى بدل از وضو، مانند: حائض و نفساء و كسى كه مس ميت كرده و... بهتر است تيمم سومى هم به قصد پاك شدن بنمايد، بدون توجه به بدليت از وضو و يا غسل ؛ زيرا احتمال دارد يك تيمم بيشترمطلوب نباشد (از باب تداخل ) و اگر به وسيله تيمم دو قصد مافى الذمه كند، از تيمم سومى كفايت مى كند. عروة الوثقى ، احكام تيمم ، مساله 36

نماز ائمه معصومين عليهم السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
 
 
نماز ائمه معصومين عليهم السلام
 
1. نماز حضرت رسول صل الله عليه و آله 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره قدر و در هر يك از ركوع و بعد از سر برداشتن از آن و در سجود و بعد از سر برداشتن از آن و در سجده دوم و بعد از سر برداشتن از آن پانزده مرتبه سوره قدر خوانده مى شود و بعد از آن ، ركعت دوم نيز مثل ركعت اول انجام مى شود.
2. نماز حضرت على عليه السلام 
چهار ركعت است به دو تشهد و دو سلام . در هر ركعت بعد از حمد، پنجاه مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود.
3. نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام 
دو ركعت است ؛ در ركعت اول بعد از حمد، صد مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحيد خوانده و بعد از فارغ شدن از نماز تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام انجام مى شود. اين نماز افضل نمازهاى مستحبى است و در اول شب ذى الحجه مؤ كد است . نماز ديگر آن است كه چهار ركعت نماز خوانده شود و به دو سلام ، در ركعت اول بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد العاديات پنجاه مرتبه و در ركعت سوم بعد از حمداذا زلزلت پنجاه مرتبه و در ركعت چهارم بعد از حمد اذا جاء نصراللّه پنجاه مرتبه خوانده شود.
4. نماز امام حسن عليه السلام 
در روز جمعه خوانده مى شود و چهار ركعت است و مانند نماز اميرالمومنين عليه السلام مى باشد. نماز ديگر در روز جمعه خوانده مى شود و آن هم چهار ركعت است ؛ در هر ركعت بعد از يك حمد، بيست و پنج مرتبه توحيد خوانده مى شود.
5. نماز امام حسين عليه السلام 
چهار ركعت است ؛ در هر ركعت سوره فاتحه پنجاه مرتبه ، سوره توحيد پنجاه مرتبه ، در ركوع ، فاتحه و توحيد هر يك ده مرتبه و چون از ركوع سر برداشته شود هر يك ده مرتبه و همچنين دو سجده اولى و در بين دو سجده و در سجده دوم هر يك ده مرتبه و چون از چهار ركعت نماز فارغ و سلام گفته شد، اين دعا بايد خوانده شود: اللهم انت الذى اءستجبت لادم و حواء... تا آخر دعا كه طولانى است .
6. نماز امام زين العابدين عليه السلام 
چهار ركعت است ؛ در هر ركعت حمد يك مرتبه و توحيد صد مرتبه بايد خوانده شود.
7. نماز حضرت محمد باقر عليه السلام 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، يك مرتبه حمد و سبحان اللّه و الحمدلله و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر صد مرتبه قرائت مى شود.
8. نماز حضرت صادق عليه السلام 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت حمد يك مرتبه و آيه شهد اللّه ... صد مرتبه ذكر مى شود.
9. نماز امام كاظم عليه السلام 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت حمد يك مرتبه و توحيد دوازده مرتبه خوانده مى شود. دعاى آن حضرت در مفاتيح الجنان آمده است .
10. نماز امام رضا عليه السلام 
شش ركعت است ؛ در هر ركعت ، حمد يك مرتبه و بعد از حمد هل اءتى على الانسان ... ده مرتبه قرائت مى شود. (دعاى حضرت در مفاتيح الجنان ذكر شده است ).
11. نماز حضرت جواد عليه السلام 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، حمد يك مرتبه و توحيد هفتاد مرتبه است . (دعاى حضرت در مفاتيح الجنان ذكر شده است ).
12. حضرت هادى عليه السلام 
دو ركعت است ؛ در ركعت اول ، حمد و يس و در ركعت دوم حمد و الرحمن خوانده مى شود.
13. نماز امام حسن عسگرى عليه السلام 
چهار ركعت است ؛ دو ركعت اول بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره زلزلت و در دو ركعت آخر بعد از حمد، پانزده مرتبه توحيد خوانده مى شود.
14. نماز حضرت صاحب الزمان (عج ) 
دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، حمد يك مرتبه و اياك نعبد و اياك نستعين صد مرتبه تكرار مى شود؛ بعد از آن ، ادامه سوره حمد و سوره توحيد خوانده مى شود. سپس دعاى فرج قرائت مى شود: اللهم عظم البلاء و برح الخفاء...

احادیث نماز

تأثیر انتظار نماز

امام صادق (ع ) : من اقام فی مسجد بعد صلوته انتظارللصلوة فهو ضیف الله و حق علی الله ان یکرم ضیفه

کسی که بعد از هر نماز درمسجد بایستد، در حالی که انتظار نماز بعدی  را می کشد، پس او مهمان خداست ، و برخداست که مهمانش را اکرام کند.

جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 78 )

شهادت زمین در قیامت

پیامبر (ص ) : ما من رجل یجعل جبهته فی بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة

هر انسانی که پیشانی خود را برای سجده بر قطعه ای از زمین بگذارد، آن زمین

در روز قیامت به نفع او شهادت خواهد داد.

وسائل الشیعه ، ج 3، ص .474 مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175 )

نماز، وسیله تقرب بنده

امام رضا (ع ) : (الصلوة ) طلب الوصال الی الله من العبد

(نماز) مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است .

بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )

 

رفع بلا به وسیله نماز گزار

امام صادق (ع ) :ان الله یدفع بمن یصلی  من شیعتنا عمن لا یصلی من شیعتنا و لو اجمعوا علی ترک الصلوة لهلکوا

همانا خداوندبه وسیله شیعیانی که نماز به جا می آورند، از شیعیان بی نماز (بلا) را دفع می کند،ولی  اگر همه تارک نماز بودند، هر آینه همه هلاک می شدند.

مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184 )

 

نماز ناظر بر اعمال

پیامبر (ص ) :

الصلوة تنظر و لا تنظر بها

برای نمازباید انتظار کشید ولی نماز را معطل کار دیگر نباید کرد.

مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

توجه خدا به نمازگزار

پیامبر (ص ) :

اذا اقام العبد المؤمن فی صلاته نظرالله - عز و جل - الیه

وقتی که بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به اونظر می کند.

وسائل الشیعه ، ج 3، ص 21 )

نماز، مانع عذاب

پیامبر (ص ) :

کنا عند رسول الله - صلی الله علیه واله - یوما، فقال : رایت البارحة عجایب

فقلنا: یا رسول الله و ما رأیت حدثنابه فداک انفسنا و اهلونا و اولادنا (الی  ان

قال ...) قال - صلی الله علیه و اله -و رایت رجلا من امتی قد احتوشته

ملائکة العذاب فجائته صلوته فمنعته منه

عبدالرحمن بن سمره گفت : روزی خدمت رسول گرامی اسلام (ص ) بودم ،

حضرت فرمودند:من دیشب عجایبی دیدم . عرض کردم : یا رسول الله ! چه

دیدید؟ برای  ما بیان بفرمایید، جان و اهل و اولاد ما فدای تو باد! حضرت

فرمودند: دیدم مردی از امت مرا که ملائکه عذاب او را محاصره کرده بودند

در این حال نمازش آمد و مانع ازعذابش شد.

مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

نماز موجب بخشش گناهان

امام علی (ع ) :

ما اهمنی ذنب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین و اسأل الله العافیة

گناهی که پس از ارتکاب آن فرصت یافته ام که دو رکعت نماز بخوانم و از

خدای بزرگ آمرزش بخواهم مرا غمگین نساخته است .

نهج البلاغه  کلمات قصار، 299 )

 

تقرب به وسیله نماز

امام علی (ع ) : تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها، واستکثروا منه ، و تقربوا بها فانها کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا

امر نماز رامراعات کنید و آن را محافظت نمایید و بسیار به جا آورید و با آن به خدا تقرب جویید، زیرا نماز "فریضه ای است که بر مومنین نوشته شده و وقت آن تعیین گردیده است ".

نهج البلاغه ، خطبه 199 )

 

عامل ورود بهشت نماز واقعی است

امام صادق (ع ) :ان ربکم لرحیم یشکرالقلیل ، ان العبد لیصلی الرکعتین یرید بها وجه الله  فیدخله الله به الجنة

هماناپروردگار شما مهربان است ، عمل کم را تقدیر می کند، هر آینه انسان دو رکعت نمازمحض خدا به جای آورد، خداوند به سبب آن نماز، او را وارد بهشت می کند.

مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 316 )

 

ملاقات پروردگار

امام صادق (ع ) :هذه الصلوات الخمس المفروضات من أقامهن و حافظ علی مواقیتهن لقی  الله یوم القیامة

کسی که این نمازهای پنج گانه را به پا دارد و محافظت از اوقات آن نماید، پروردگار را روز قیامت ملاقات می کند.

ثواب الاعمال ، ص 70 )

 

تمسک و استعانت از نماز

امام صادق (ع ) :کان علی - علیه السلام - اذااماله امر فزع قام الی الصلاة ثم تلا هذه الایة "واستعینوا بالصبر والصلاة "

شیوه علی (ع ) چنان بود که چون مشکل مهمی برای او پیش می آمد، به نماز می ایستاد و این آیه را می خواند: "... واستعینوا بالصبر و الصلاة ".

تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )

 

طالب خشنودی خدا

پیامبر (ص ) :لیست الصلاة قیامک وقعودک ، انما الصلاة اخلاصک و ان ترید بها الله وحده

نماز برخاستن و نشستن تو نیست ، جز این نیست که نماز خالص قرار دادن توست و این که به آن خشنودی تنها خدا را بخواهی .

اصول وافی ، ج 2، ص .109 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 325 )

 

نماز و برطرف شدن اندوه

امام صادق (ع ) : ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعو الله فیهما، اما سمعت الله تعالی یقول : "واستعینوا بالصبر و الصلاة "

چه مانعی  دارد که چون یکی از شماغم و اندوهی از غمهای دنیا بر او درآمد، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و برای  رفع  اندوه خود خدا را بخواند. مگر نشنیده ای که خدا می فرماید:"واستعینوا بالصبر و الصلاة ".

مجمع البیان ، ج 1، ص .100 وسائل الشیعه ، ج 5، ص 263 )

 

توجه ملک الموت به نمازگزار

امام باقر (ع ) : ان ملک الموت قال لرسول الله - صلی الله علیه و اله - : ما من اهل بیت  مدر و لا شعر فی بر و لا بحر الا وانا اتصفحهم فی کل یوم خمس مرات عند مواقیت الصلاة

همانا، ملک الموت به رسول خدا (ص ) گفت : هیچ اهل خانه ای و صاحب جامه ای  در خشکی و دریا نیست ، مگراین که من در هر روز پنج بار هنگام نماز از آنها می گذرم .

وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 )

 

نماز همراه زکات ، باعث تقرب

امام علی (ع ) : ان الزکاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام

همانا زکات همراه نماز مایه تقرب مسلمانان به خداوند است .

نهج البلاغه ، ص 199 )


نشانه قبولی نماز

امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه

هرکس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته  به همان اندازه نمازش قبول شده است .

بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )

رهایی از گرما، با نماز

پیامبر (ص ) : اذا اشتد الحر فابردوا بالصلاة فان الحر من فیح جهنم

هر وقت گرما و شدت آن بر شما سخت گرفت ، توسطنماز آن راخنک کنید، زیرا گرما و حرارت از جوشش جهنم است .

بحار الانوار، ج ,80 ص 15 )

 

التجا به نماز در سختیها

پیامبر (ص ) : اذا حزنه امر فزع الی  الصلاة

شیوه رسول خدا (ص ) چنان بود که چنانچه مشکلی برای او پیش می آمد، به

نماز پناه می برد و از آن استعانت می جست .

تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )

 

جبران ناراحتی با نماز

ابوعبدالله (ع ) :کان علی - علیه السلام - اذا هاله شی ء، فزع الی الصلاة ، ثم تلی هذه الآیة "واستعینوا بالصبر و الصلاة "

هنگامی که برای  امیرالمؤمنین (ع ) مشکلی پیش می آمد، به نماز پناه می برد (ناراختی خود را به طریق نماز جبران می کرد) و آیه "واستعینوا بالصبر و الصلاة " را تلاوت می نمود.

وسائل الشیعه ، ج 5، ص 263 )

 

استقبال خدا از نمازگزار

امام باقر (ع ) : اذا استقبل المصلی القبلة استقبل الرحمن بوجهه

آنگاه که نمازگزار رو به قبله نماید، خداوند رحمان به صورتش رو می آورد.

اصول وافی ، ج 2، ص 58 )

 

عبور از صراط

پیامبر (ص ) :الصلاة جواز علی  الصراط

نماز جواز عبور ازصراط است .

بحار الانوار، ج ,98 ص 168 )

اثر کار نیک برای میت

امام صادق (ع ) :یدخل علی  المیت فی قبره الصلاة و الصوم و الحج و الصدقة و البر و الدعاء، و یکتب اجره للذی یفعله و للمیت

نماز و روزه و صدقه و نیکی و دعا برای میت در قبر او داخل می شود، و اجر و پاداش این امور برای میت و آن کسی که آن را انجام می دهد، نوشته می شود.

بحار الانوار، ج ,82 ص 62 )

 

نماز پاسدار انسان

امام علی (ع ) :و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات

و از اینجاست که خداوند با نمازها و زکاتها و سختکوشی درنماز، از بندگان با ایمانش پاسداری  می کند.

نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 798 )

 

حایل آتش دوزخ

پیامبر (ص ) : و تکون صلاة العبد عند المحشر تاجا علی رأسه و نورا علی وجهه و لباسا علی بدنه و سترا بینه و بین النار

نماز بنده در محشرتاجی است بر سر او، و موجب نورانیت صورتش ، لباس

برای بدن وی ، و ساتر و حایل بین او و آتش جهنم است .

بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )

 

شفیع نمازگزار

پیامبر (ص ) :الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت

نمازشفیع نمازگزار در نزد ملک الموت است .

بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )

 

نماز محبوب پارسایان

امام علی (ع ) : الصلاة قربان کل تقی ، و الحج جهاد کل ضعیف ، و لکل شی ء زکاة و زکاة البدن الصیام ، و جهاد المرأة حسن التبعل

نمازوسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسایی به خداست ، و حج ، جهاد افراد ناتوان است .هر چیزی زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن ، روزه گرفتن  است . جهاد زن هم خوب شوهرداری کردن می باشد.

نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1152 )

اجر نماز

پیامبر (ص ) : الصلاة ... مفتاحا للجنة و مهورا لحورالعین و ثمناللجنة

نماز موجب فتح و گشایش ابواب جنت برای او می باشد و مهریه حورالعین وثمن و بهای بهشت است .

بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )

 

حق نماز را چه کسانی  می شناسند؟

امام علی (ع ) :و قد عرف حقها (الصلوة )رجال من المؤمنین الذین لا تشغلهم عنها زینة متاع ،و لا قرة عین من ولد و لا مال ،یقول الله سبحانه : "رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاة وایتاء الزکوة "

حق نماز را مؤمنین شناخته اند که نه زینت های دنیا، نه نور چشمی هااز فرزند و نه مال ، آنان را از عبادت پروردگارشان باز نمی دارد، زیرا که خداوندسبحان می گوید: "مردانی هستند که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد".

نهج البلاغه ، خطبه 199 )

 

تأثیر قنوت و سجده طولانی

امام علی (ع ) : طول القنوت و السجود ینجی من عذاب النار

قنوت و سجده طولانی در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات می دهد.

تصنیف غرر الحکم ، ص ,175 حدیث 3353 )

 

تأثیر سلام نماز

امام حسن عسکری (ع ) :فاذا سلم من صلاته ، سلم الله علیه وسلم علیه ملائکته

پس زمانی  که بنده نمازش را سلام داد، خداوند و ملائکه بر اوسلام می فرستند.

بحار الانوار، ج ,82 ص 221 )

 

ارزش نماز واجب

امام صادق (ع ) :صلاة فریضة ، خیر من عشرین حجة ...

نمازواجب بهتر از بیست حج مستحبی  است .

محجة البیضاء، ج 1، ص .339 بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )

 

طلب عبادت

امام حسن (ع ) : ان من طلب العبادة تزکی لها و اذا اضرت النوافل بالفریضة فارفضوها

هر کس طلب عبادت دارد، دل را برای آن پاک می کند،و هرگاه نمازهای مستحبی  به نمازهای واجب ضرر رسانید (باعث آسیب رسانی به یکی از صفات و ابعاد نمازهای واجب شد) نمازهای مستحبی را ترک کنید.

تحف العقول ، ص 267 )

 

نمازهای واجب یومیه

امام باقر (ع ) : عما فرض الله - عز و جل - من الصلاة ؟ فقال : خمس صلوات فی اللیل و النهار

زراره می گوید: از حضرت امام باقر(ع ) سؤال کردم که خداوند عز و جل چه مقدار نماز را واجب کرد؟ آن حضرت فرمودند:پنج نماز را واجب کرد.

من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 205 )


سؤال از نمازهای پنج گانه

امام صادق (ع ) : اذا لقیت الله بالصلوات الخمس المفروضات لم یسألک عما سوی  ذلک

هنگامی که خداوند را با نمازهای پنج گانه واجب ملاقات کردی ، سؤال از شما نمی شود، مگر از نمازهای پنج گانه .

وسائل الشیعه ، ج 3، ص 5 )

 

نشانه شیعه بودن

امام صادق (ع ) : شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب الاحدی و خمسین رکعة فی الیوم واللیلة

شیعیان ما اهل تقوی و پاکدامنی و کوشش و جدیت اند و مردمی  باوفا وامین اند و اهل زهد و عبادتند و کسانی هستند که در شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند.

بحار الانوار، ج ,68 ص 167 )

 

افضل واجبات

امام رضا (ع ) : اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - عزو جل - الصلوة الخمس

بدان که افضل واجبات بعد از معرفت خدای عز و جل نمازپنج گانه است .

مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175 )

 

نخستین عمل واجب

پیامبر (ص ) : اول ما افترض الله علی أمتی ، الصلوات الخمس

اولین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد، نمازهای پنج گانه است .

کنز العمال ، ج 7، حدیث 18851 )

 

وجوب نماز

امام صادق (ع ) : ان الله فرض الزکوة کما فرض الصلاة

خدازکات را واجب کرد، همان طور که نماز را واجب کرد.

وسائل الشیعه ، ج 3، ص 3 )

 

شرط قبولی نماز نافله

امام باقر (ع ) : انما تقبل النافلة بعد قبول الفریضة

همانا، نماز مستحبی زمانی مورد قبول است که نماز واجب مورد قبول واقع شود.

وسائل الشیعه ، ج 3، ص 20 )

 

نشانه های مؤمن

امام حسن عسکری (ع ) : علامات المؤمن خمس ، صلاة الخمسین ، وزیارة الاربعین و التختم فی الیمین ، و

تعفیر الجبین و الجهر "بسم الله الرحمن الرحیم ".

علایم و نشانه های مؤمن پنج چیز است :1- خواندن 51رکعت نماز در شبانه  روز ( 17 رکعت نماز واجب و 34رکعت نافله ).2- زیارت اربعین امام حسین  (ع ).3- انگشتر به دست راست کردن .4- پیشانی بر خاک نهادن .5- بلند گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم " درنمازها.

وسائل الشیعه ، ج ,10ص 373 )

 

حاجت خواستن بعد از نماز

امام صادق (ع ) : ان الله - عز و جل - فرض علیکم الصلوات فی احب الاوقات الیه ، فاسئلواالله حوائجکم عقیب فرائضکم

به درستی  که خداوند نمازهای واجب را در محبوبترین اوقات واجب کرد، پس حاجات خودرا بعد از نمازهایتان بخواهید.

بحار الانوار، ج ,85 ص 324 )

 

عابدترین مردم

معصوم (ع ) : سمعته - علیه السلام - یقول : قال الرب تعالی :اذا صلیت ما افترضت علیک فانت اعبد الناس

ابی حمزه گفت : از امام (ع )شنیدم که فرمود: خداوند می فرماید: آن وقتی  که نمازی  را که بر تو واجب کردم ، به جا آوردی ، پس عابدترین مردم هستی .

مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

 

تربت امام حسین (ع )

امام صادق (ع ) : السجود علی تربة الحسین - علیه السلام - یخرق الحجب السبع

سجده بر تربت امام حسین (ع ) هفت پرده و مانع را می شکافد.

بحار الانوار، ج ,101 ص 135 )

 

طهارت

امام صادق (ع ) : لا صلوة الا بطهور

نماز درست نیست ، مگر باطهارت (وضو، غسل ، تیمم ).

وسائل الشیعه ، ج 1، ص 261 )

ادامه نوشته

داستان های نماز

نماز حضرت موسی(ع)
خدا به حضرت موسی(ع) وحی می‌كرد كه می‌دانی چرا تو را برگزیدم؟ و از میان خلق تو را كلیم خود گردانیدم؟ موسی گفت: نمی‌دانم پروردگار من. 
فرمود: برای آنكه بر احوال بندگان خود نظر كردم و در میان ایشان كسی ندیدم نزد من از تو ذلیل‌تر باشد به درستی كه تو چون از نماز فارغ می‌شوی دو طرف روی خود را بر خاك می‌گذاری. 

سرباز نماز
در یكى از روستاهاى فیروزكوه ، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهید امیر سپهبد صیاد شیرازى به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحى و چند برنامه مرسوم دیگر از شهید صیاد خواستند سخنرانى بكند. ایشان پشت تریبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارك و تعالى و درود و صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السّلام) فرمود: روزى جلسه مهمى در مورد جنگ خدمت حضرت امام بودیم ، وقت نماز شد ، امام وضو گرفت و به نماز ایستاد و ما هم به تبع امام فهمیدیم وقت نماز است و نماز بر همه چیز ترجیح دارد. بعد شهید صیاد شیرازى با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستید بعد از نماز براى شما سخنرانى مى كنم. صحبت را تمام كرد و صفهاى نماز تشكیل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شد.[1]
[1] . روزنامه جمهورى اسلامى ، 20 اردیبهشت سال 78، ش 5774، ص 12.

شهید رجائی، همیشه با نماز
روزی نزدیك ظهر به منزل شهید رجائی رفتم . ظهر، صدای اذان كه شنیده شد ، ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز آماده شدند . ایشان را صدا زدند كه : « غذا آماده است و سرد می شود . اگر اجازه می فرمائید ، بیاوریم » 
شهید رجائی در همان حال فرمودند :« خیر ، بعد از نماز .» 
نگاهی به صورت آرام و چهره متبسم شهید رجائی انداختم . با لبخند به من گفت :« عهد كرده ام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم . اگر هم زمانی ناهار را قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم ، فردایش را روزه بگیرم .» 
ایشان همیشه می فرمودند :« به كار بگوئید وقت نماز است ، به نماز نگوئیید كار دارم.[1]
[1] . كوتاه و خواندنی از نماز ، نادر فاضلی ، ستاد اقامه نماز ، اول ، 1377 به نقل از دكتر غلامعلی افروز ، ص 51

نماز جماعت با سران كشورها
روزی كه سران كشورهای مسلمان برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمت حضرت امام(ره) آمده بودند، وسط جلسه بود كه اذان ظهر گفته شد امام بلند شدند و فرمودند كه من می‌خواهم نماز بخوانم و چون مقیّد بودند هنگام نماز خود را با عطر خوشبو كنند، در همان جلسه اشاره كردند كه عطر من را بیاورید، پس از عطر زدن، به نماز ایستادند و دیگران هم پشت سر ایشان نماز جماعت خواندند.[1]
[1] . روش‌های پرورش احساس مذهبی نماز، ص32.

نماز شب دائم امام خمینی(ره)
نماز شبِ امام خمینی پنجاه سال ترك نشد. امام در بیماری، در صحت، در زندان، در خلاصی، در تبعید، حتی در روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می‌خواند. امام در قم بیمار شدند و به دستور اطباء می‌بایست به تهران منتقل شوند. هوا بسیار سرد بود و برف می‌بارید، یخبندان عجیبی در جاده‌ها وجود داشت امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز نماز شب خواندند. شبی كه امام از پاریس به سوی تهران می‌آمدند تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند و تنها امام در طبقه بالای هواپیما نماز شب می‌خواندند و شما اگر از نزدیك دیده باشید، آثار اشك بر گونه‌های مبارك امام حكایت از شب زنده‌داری و گریه‌های نیمه شب وی دارد. 
جالب این است كه امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف می‌كردند و شاید بدون بوی خوش سر نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم كه نماز شب را پشت بام می‌خواندند در همان پشت بام نیز یك شیشه عطر داشتند.[1]
[1] . سرگذشت‌های ویژه، ج2، ص51.

اولین نمازگزاران اسلام
عبدالله بن مسعود می‌گوید: در اولین مرتبه كه از جریان امر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدم، هنگامی بود كه به همراه عموهایم با چند تن دیگر از قوم خود به قصد خرید اجناس وارد شهر مكه شدیم. و از جمله اجناسی كه در نظر داشتیم آن را تهیه كنیم عطر بود و ما را برای تحصیل این متاع به سوی عباس بن عبدالمطلّب راهنمایی كردند. 
ما به جانب عباس رهسپار شدیم و او در نزدیكی چاه زمزم در نزدیكی خانه كعبه نشسته بود و ما هم پهلوی او نشستیم. در این هنگام مردی از درب صفا داخل مسجد شد كه رنگ او سفید متمایل به قرمزی بود، موی سرش تا وسط گوش كشیده شده و پیچیده مانند بود، دماغ او باریك و صاف و اندك برآمدگی داشت، چشم‌هایش سیاه و بزرگ بود، دندان‌های سفید و برّاقی داشت، دست‌ها و پاهای او درشت و مردانه بود، محاسن پُری داشت و از دو پارچه‌ی سفید لباس پوشیده بود گویی كه ماهیست چهارده شبه و از افق برتابیده است. 
این مرد خوش اندام وارد مسجد شد و در جانب راست او پسر نیكو رویی بود و در پشت سر آنان زنی آهسته قدم بر می‌داشت و خوب زینت‌های خود را پوشیده بود این سه نفر به سوی سنگ آسمانی حجرالاسود آمدند و به ترتیب حجر را دست كشیده و بوسیدند و سپس هفت مرتبه خانه كعبه را طواف كردند. و بعد از طواف در مقابل رُكن ایستاده و شروع كردند به نماز خواندن: دست برای تكبیر بلند كرده و تكبیر گفتند و بعد از قیام ركوع كردند، سپس به سجده رفتند و بعد باز قیام نمودند. و ما از مشاهده‌ی این جریان تعجب كردیم زیرا در سرزمین مكه این اعمال و اینگونه عبادت سابقه نداشته است. 
پس رو به سوی عباس كردیم و گفتیم: آیا این آئین جدیدی است كه در میان شما پیدا شده است، یا چیزیست كه آنرا نمی‌شناسیم؟ عباس گفت: آری سوگند به پروردگار متعال كه آن را نمی‌شناسید، این مرد برادرزاده‌ی من محمد بن عبدالله است و این پسر علی ابن ابیطالب است و این زن خدیجه دختر خویلد و زن محمد است، و در روی زمین كسی به جز این سه نفر پیدا نمی‌شود كه اینگونه و به این ترتیب خداوند جهان را پرستش كند.[1]
[1] . سیر اعلام النبلاء، ج1، ص333.

توبه‎ سر دسته‎ راهزنان
یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. 
آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد». 
آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ». 
گفتم: « رئیس شما كجا است ». 
گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » . 
لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: 
« این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم ». 
من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». 
گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». 
و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. 
پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: 
« مرا می شناسی؟ » 
گفتم: « آری! » 
گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام ».[1]
[1] . كتاب پاداشها و كیفرها.

آخرین نماز مدرّس
مُدرّس بر سر سجاده‌اش می‌نشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار كه در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگی‌اش را مرور می‌كند، تا دورترین خاطره‌هایش را و حتی ضربه‌ی تركه‌ای را كه در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان كشاند. 
جانِ خسته‌اش انگار ، زخم تمام ضربه‌هایی را كه در سراسر عمر خورده به یاد می‌آورد با این حال در چهره‌اش طراوت و شادابی خاصی موج می‌زند زیرا به خوبی می‌داند آخرین ضربه كه برای همیشه او را به دیار دوست می‌فرستد در حال فرود آمدن است. 
صدای اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز می‌گرداند. جهانسوزی(شخصی كه برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را كه از روی سماور برداشته و در استكانی چای می‌ریزد و استكان را به خَلَج(همكارش) می‌دهد. خَلَج نیز گَرد پاكتی كوچك را در آن خالی می‌كند. استكان را در مقابل مُدرّس می‌گذارد و به او می‌گوید: بخور. مُدرّس استكان را بر می‌دارد و چای را در چند جُرعه می‌نوشد و با خونسردی سریعا به نماز می‌ایستد و در پیش رویِ كسانی كه داغ حسرت یك تعظیم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به ركوع می‌رود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو می‌زند و به سجده می‌افتد. مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان می‌برد اما زهر هنوز اثر نكرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذكر می‌گوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شده‌اند. در برابرش احساس ناتوانی می‌كنند. زهر را به او خورانده‌اند اما تلخی در كام و جان خودشان موج می‌زند. مستوفیان بیش از آن تاب نمی‌آورد بلند شده و مدرس را به زمین می‌اندازند، جهانسوزی و خلج نیز دست و پای سید را می‌گیرند. مُدرّس با صدای بلند شهادتین خود را می‌گوید. مستوفیان عمامه‌ مدرس را باز می‌كند و آن را بر گردن او می‌پیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف می‌كشد تا راه لب، بر كلام سرخ مُدرّس بسته می‌شود. چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به كلام خدا بسته می‌شود اما جلاّدان هنوز رهایش نمی‌كنند. 
آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه می‌دارند تا پیكر نحیف و رنج كشیده‌اش سُست می‌شود و ستاره بر آسمان سجاده می‌افتد همچون مولایش علی ـ علیه السّلام ـ در محراب خون.[1]
[1] . ستاره‌ای بر خاك، ص106.

داستان اولین نماز استاد دانشگاه كانزاس

داستان زیر داستان اولین نماز دكتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه كانزاس است.
وی كه در خانواده ای پروتستان در آمریكا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا می شود. وی از طریق یكی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه كرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.

دكترجفری لانگ:روزی كه مسلمان شدم امام مسجد كتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد.
 
ولی چیزی كه برایم عجیب بود، نگرانی دانشجویان مسلمانی بود كه همراه من بودند. همه به شدت اصرار می كردند كه: راحت باش! به خودت فشار نیاور! بهتر است فعلا آرام آرام پیش بروی...
پیش خودم گفتم: آیا نماز این قدر سخت است؟
ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش كردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع كنم.
آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور كم اتاق حركت های نماز را با خودم مرور می كردم و توی ذهنم تكرار می كردم. همینطور آیات قرآنی كه باید می خواندم و همچنین دعاها و اذكار واجب نماز را...
از آنجایی كه چیزهایی كه باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می كردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم.
آن كتابچه را ساعت ها مطالعه كردم، تا آنكه احساس كردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم.
نزدیك نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم...
در دستشویی آن كتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز كردم.
دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی كه برای اولین بار دستور پخت یك غذا را انجام می دهد!
وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی كه آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چكید. چون در آن كتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشك نكند...
وسط اتاق به سمتی كه به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم كه مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو كردم. درست ایستادم و نفس عمیقی كشیدم. بعد دستم را در حالی كه باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین "الله اكبر" گفتم.
امیدوار بودم كسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز كمی احساس انفعال می كردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی كه ممكن است كسی من را زیر نظر دارد غلبه كنم.
ناگهان یادم آمد كه پرده ها را نكشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر كسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فكر خواهد كرد!
نماز را ترك كردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم كسی آنجا نیست. وقتی دیدم كسی بیرون نیست احساس آرامش كردم. پرده ها را كشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم...
یك بار دیگر رو به سوی قبله كردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اكبر.
با صدای خیلی پایینی كه شاید شنیده هم نمی شد، سوره ی فاتحه ر ا آرام و به سختی و با لكنت خواندم و پس از آن سوره ی كوتاهی را به عربی خواندم ولی فكر نمی كنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنوید متوجه می شد چه می گویم!!
پس از آن باز با صدایی پایین تكبیر گفتم و به ركوع رفتم به طوری كه پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.
احساس خجالت كردم چون تا آن روز برای كسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم كه تنها هستم.
در همین حال كه در ركوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تكرار كردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولك الحمد
حس كردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تكبیر گفتم دوباره احساس استرس به من دست داد چون وقت سجده رسیده بود.
در حالی كه داشتم به محل سجده نگاه می كردم، سر جایم خشكم زد... جایی كه باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این كار را بكنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین كوچك كنم... به مانند بنده ای كه در برابر سرورش كوچك می شود...
احساس كردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.
بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور كردم كه دارند من را در حالتی كه در برابر آنها تبدیل به یك احمق شده ام، نگاه می كنند. تصور كردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد.
انگار صدای آنها را می شنیدم كه می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسكو عقلش را ازش گرفته اند!
شروع كردم به دعا: خواهش می كنم، خواهش می كنم كمكم كن...
نفس عمیقی كشیدم و خودم را مجبور كردم كه پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم... سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم... ذهنم را از همه ی افكار خالی كردم و گفتم سبحان ربی الأعلی :...
الله اكبر
این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم. ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت كند.
الله اكبر
... و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی كه نفس هایم به زمین برخورد می كرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تكرار می كردم. مصمم بود كه این كار را به هر قیمتی كه شده انجام بدهم.
الله اكبر
... برای ركعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم كه باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینكه در آخرین سجده در آرامش تقریبا كاملی به سر می بردم.
سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم.
در حالی كه در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی كه طی كردم فكر كردم... خجالت كشیدم كه چرا برای انجام یك نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم.
در حالی كه سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تكبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور
آمده ام... هنوز راهی طولانی مانده كه باید طی كنم.
و در آن لحظه احساسی پیدا كردم كه قبلا تجربه نكرده بودم و برای همین وصف آن با كلمات غیر ممكن است.
موجی من را در بر گرفت كه هیچگونه نمی توانم وصفش كنم جز اینكه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس كردم كه از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد.
چونان موجی بود عظیم كه در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست كه داشتم می لرزیدم، جز اینكه این حس چیزی بیشتر از یك احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.
گو اینكه « رحمت » به شكلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ كرد.
سپس بدون اینكه سببش را بدانم گریه كردم. اشك ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می كردم كه نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.
این گریه نه برای احساس گناه نبود... گر چه این گریه نیز شایسته من بود... و نه برای احساس خاری و ذلت و یا خوشحالی... مثل این بود كه سدی بزرگ در درونم شكسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد.
در حالی كه این ها را می نویسم از خودم می پرسم كه آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلكه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست.۳
مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی كه بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم.
وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود كه آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فكر كردم این تجربه عجیب تر از آن است كه بتوانم برای كسی بازگو كنم.
اما مهمترین چیزی كه آن لحظه فهمیدم این بود كه من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.
قبل از اینكه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:
خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم كه به تو كفر بورزم، قبل از آن مرا بكش! مرا از این زندگی راحت كن.. خیلی سخت است كه با این همه عیب و نقص زندگی كنم، اما حتی یك روز هم نخواهم توانست با انكار تو زنده بمانم.

اشعار نماز

ناله مرغ
دوش مرغی به صبح می‌نالید 
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش 
یكی از دوستان مخلص را 
مگر آواز من رسید به گوش 
گفت باور نداشتم كه تو را 
بانگ مرغی چنین كند مدهوش 
گفتم این شرط آدمیت نیست 
مرغ تسبیح گوی و من خاموش 
سعدي

ستایش صبحگاه
نكو ملكی است ملك صبحگاهی 
در آن كشور بیابی هر چه خواهی 
كسی كو بر حصار گنج ره یافت 
گشایش بر كلید صبحگه یافت 
غرض‌ها را حصار آنجا گشایند 
كلید آنجاست كار آنجا گشایند 
در آن ساعت كه باشد نشو جان ها 
گل تسبیح روید بر زبان ها 
زبان هر كه او باشد برومند 
شود گویا به تسبیح خداوند 
اگر مرغ زبان تسبیح خوان است 
چه تسبیح آرد آنكو بی‌زبان است 
در آن حضرت كه آن تسبیح خوانند 
زبان بی‌زبانان نیز دانند 
نظامي

مناجات سحر

صلا زدند كه برگ صبوح ساز كنید 
به ساز مرغ سحر ترك خواب ناز كنید 
می‌خمار شكن می‌دهند كز سرها 
خمار چون شكن زلف یار باز كنید 
سرود بدرقه‌ی كاروان شب خوانید 
در ای قافله‌ی صبح پیشواز كنید 
به ساز زهره، سماوات می‌دهد پیغام 
كه گوش دل به مناجات اهل راز كنید 
وضو به چشمه‌ی صهبای صبحدم سازید 
به سوی قبله‌ی میخوارگان نماز كنید 
چو بلبلان بهاری به اهتزاز نسیم 
هوای شور و نوایی به سوز و ساز كنید 
یگانه راز و نیاز قبول اهل دل است 
دو گانه‌ای كه به درگاه بی‌نیاز كنید 
سر نیاز فرود آورید و نذر قبول 
به زیر قبه‌ی این بارگاه ناز كنید 
نگین خاتم جم در نماز می‌بخشند 
نظر به حلقه‌ی رندان پاكباز كنید 
یگانه راز عروج مقام قرب اینست 
كه از گروه عزازیل احتزاز كنید 
به زلف یار اگر دست یافت آه سحر 
بسا كه پرچم عزت به اهتزاز كنید 
یكی است نغمه اگر زخمه‌ها به زیر و بم است 
به پرده‌های حقیقت رهِ مجاز كنید 
اگر به ساز دل شهریار گوش دهید 
جهان پر از طرب و شور و شاهناز كنید 
سيد محمد حسين شهريار

درختان
وقتی كه هستم در تماشای درختان 
دانم كه من هرگز نخواهم دید شعری 
دلكش تر از این شعر زیبای درختان 
بینم درختان را كه فرزندان خاك اند 
بر سینه‌ی مادر دهان‌هاشان فشرده 
آنها همه پرورده‌ی پستان خاك‌اند 
بینم درختان را كه سبز و سر فرازند 
چشمانشان بالا، به درگاه خدا باز، 
با دست‌های سبز در حال نمازند 
بینم درختان را كه مرغان خوش آواز 
سازند روی شاخه‌هاشان آشیانه، 
شوری برانگیزند با آواز و پرواز 
بینم درختان را كه گاهی زیر باران 
لخت اند و خوشحالند و گاه از برف دارند 
یك چادر توری به روی شاخساران 
شعر آفریدن كار پوچ بندگان است 
اما درختان را چنین خوش آفریدن 
كار چه كس، غیر از خداوند جهان است 

شعر از: «جویس كیلمر شاعر سیاه پوست آمریكایی» 


ادامه نوشته

نماز در دین مسیحیت

مسیحیان به جای نماز دعای التجا آمیز در برابر خداوند می خوانند و از او حاجات خود را دریافت می دارند. بدین ترتیب شرایط و مقدمات و مقارنات مخصوصی برای آن قایل نیستند فقط موقع دعا، خود را تطهیر می نمایند و زانو می زنند و مشغول دعا می شوند. چون آنان معتقدند که خدا در جای به خصوصی نیست و در همه جا و مکان حضور دارد و در هر جا می توان با او تماس گرفت.  مسیحیان معمولا از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نیمه شب به دعا  می پردازند. حضرت مسیح می فرماید: مومن را همه چیز ممکن است بدین جهت اگر برای کارهای روزانه به دعامشغول شویم ضرری جز نفع نمی بینیم این راز و نیازی که مرتبا در مواقع مشخص اجرا می شود به منزله ی روح تمام کارهاست که ما داریم و محدودیت عاری زمان و مکان و قوه را درهم می شکند. دعا هم زندگانی را نیرو می دهد و هم به آن آرامش می بخشد، نه تنها نیرویی را که در آن به کار رفته جبران می کند بلکه نیروی دیگری نیز تولید می نماید. تعیین وقت برای دعا نیز ازدیاد وقت برای کار است اگر خود را هنگام دعا محو خدا کنیم و در دعا وفادار باشیم بر قدرت و چیره شدن زمان و مکان دست یافته ایم.

ادامه نوشته

نماز در دین یهود

در این باب ابتدا از قرآن به عنوان متّقن ترین منبعی كه خبر از گذشتگان داده است شواهدی را درباره نماز در شریعت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ خواهیم آورد. سپس از مضمون چند روایت از ائمه معصومین ـ علیه السلام ـ درباره موضوع بحث خواهیم كرد و در پایان هم به مطالبی از كتاب تورات (عهد عتیق) و نویسندگان و مورّخان صاحبنظر استشهاد می كنیم.

وقتی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ در راه رسالت الهی با همسرش از وطن هجرت نمود و سر به بیابان گذاشت و در تاریكی و ظلمت شب، به طوفان و باران برخورد كرد و به خاطر سختی ها و مشكلات فراوان دستخوش اضطراب و ناراحتی گشت، پروردگار مهربان برای آرامش او به او وحی نمود كه: «اننی انّا اللّه لا اله الاّ انا فاعبدنی و اقم الصلوه لذكری»[1] یعنی همانا من اللّه هستم و معبودی جز من نیست، پس مرا عبادت كن و نماز را برای یاد من بپادار. در این آیه پس از بیان عبادت خدای یكتا به حضرت موسی مسأله نماز یاد آوری شده است. در آیه ای دیگر به موسی و برادرش هارون دستور داده شده كه: «شما و پیروانتان در مصر منزل گیرید و خانه هایتان را قبله و معبد قرار دهید و نماز به پا دارید.»[2] در این آیه هم، خطاب به موسی و هارون به پا داشتن نماز مطرح گردیده است. 

ادامه نوشته

نماز در دین زرتشت

در دین زرتشتی در شبانه روز پنج وقت نماز است که آن را نماز پنج گاه می گویند. بدین طریق که شبانه روز را  پنج قسمت کرده و هر قسمت نماز مخصوص به خود رادارد. پنج وقت به شرح زیر است:

1- هاون گاه (Havangah) که از برآمدن خورشید است تا نیمروز
۲- رپیت وین گاه (Repithwingah) که از ظهر تا سه ساعت بعد از ظهر
۳- ازیرین گاه (Oziringah) که از ساعت سه بعد از ظهر است تا اول شب و پیدا شدن ستارگان
۴- ایوه سری ترم گاه (Aiwisrtrimgah) از اول شب است تا نیمه شب
۵- اشهین گاه (Ushihingah) از نیمه شب است تا برآمدن خورشید
شرایط برپا داشتن نماز در دین زرتشت به صورت زیر است:

ادامه نوشته

انواع نمازهای مستحب و واجب

تعداد نمازهاي واجب را براي شما مي آوريم اما در مورد نمازهاي مستحب چون تعداد آن ها زياد است ،تنها نمازهاي نافله را آورده و براي اطلاع بيش تر از بقيه نمازها شما را به مفاتيح الجنان ارجاع مي دهيم.
نمازهاى واجب شش نماز است:
اول: نماز يوميه(نماز هايي در شبانه روز خوانده مي شود وعبارتند از دو رکعت نماز صبح وچهار رکعت نماز ظهر وچهار نماز عصر وسه رکعت نماز مغرب وچهار رکعت نماز عشا).
دوّم :نماز آيات.
سوم: نماز ميّت.
چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه .
پنجم: نماز قضاى پدركه بر پسر بزرگ تر واجب است.
ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى‏شود
کيفيت نماز هاي يوميه:
دو رکعت نماز در وقت صبح خوانده مي شود،به اين کيفيت که: بعد از نيت،(دو رکعت نماز صبح مي خوانم قربتا الي الله) تکبيره الاحرام(الله اکبر) گفته مي شود . حمد وسوره را مي خوانيد و به رکوع مي رويد . ذکر رکوع مي گوييد .بعد از انجام رکوع دو سجده انجام مي دهيد و ذکر سجده مي گوييد . بعد از دو سجده براي رکعت دوم بلند مي شويد . در رکعت دوم نيز حمد و سوره مي خوانيد .بعد از سوره قنوت مي خوانيد . رکوع و دو سجده را انجام مي دهيد.بعد از تمام شدن دو سجده، تشهد را مي خوانيد و سلام نماز را مي خوانيد و تمام مي شود.
موقع اذان ظهرچهار رکعت نماز ظهر وچهار رکعت نماز عصرو موقع اذان مغرب سه رکعت نمازمغرب و چهار رکعت نماز عشاء بعد از نماز مغرب انجام مي دهيد.
کيفيت اين نماز ها نيز در دو رکعت اول مثل نماز صبح است ،منتها در رکعت دوم بعد از خواندن تشهد ،براي رکعت سوم بلند مي شويد، در نماز سه رکعتي در رکعت سوم بعد از دوسجده دوباره تشهد رامي خوانيد و سلام نماز را مي خوانيد .در نماز هاي چهار رکعتي در رکعت سوم بعد از دوسجده براي رکعت چهارم بلند مي شويد و بعد از دوسجده رکعت چهارم تشهد و سلام نماز خوانده مي شود.
در نماز هاي سه رکعتي وچهار رکعتي در رکعت سوم وچهارم تسبيحات اربعه را (سبحان الله والحمد لله والله اکبر)بخوانيد .
براي دانستن جزئيات مسئله نماز و واجبات نماز ، ارکان نماز، مسائل شک و سهو در نماز و مستحبات نماز، به رساله عمليه توضيح المسائل مرجع تقليد خودتان رجوع کنيد.
نماز قضاي پدر بر پسر بزرگ تر، درواقع قضاي نماز هاي يوميه است که به مقداري که پدر نمازهايش را قضا نموده است، پسر بزرگ تر بخواند.
نماز اجاره نيز اگر مربوط به نماز هاي يوميه باشد ،قضاي نماز هاي يوميه راشخصي که اجير شده مي خواند. اگر اجاره نماز مربوط به نماز آيات باشد ، نماز آيات را مي خواند.
نماز نذر و طواف ، هرکدام به صورت دو رکعتي مانند نماز صبح خوانده مي شود، فقط نيت آن ها فرق مي کند ،مثلا به نيت نماز طواف يابه نيت نماز نذر خوانده مي شود.
اما نماز ميت: رکوع وسجود ندارد و درحقيقت دعا است که با کيفيت خاص خوانده مي شود.به اين ترتيب که بعد از نيت، پنج مرتبه تکبير گفته مي شود . بعد از هر تکبير دعاي خاصي گفته خوانده مي شود .دعاهاي نماز ميت در رساله هاي عمليه توضيح المسائل بيان شده است.
نماز آيات : نماز آيات به واسطه چهار چيز واجب مى‏شود:
اول: گرفتن خورشيد.
دوم: گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمى از آن ها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد.
سوم: زلزله، اگر چه كسى هم نترسد.
چهارم: رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اين ها در صورتى كه بيش تر مردم بترسند كه بنا بر احتياط واجب بايد براى اين ها هم نماز آيات بخوانند
کيفيت نماز آيات: نماز آيات دو رکعت است و هر رکعت با پنج رکوع انجام مي شود.
انسان نماز آيات را به چند كيفيت مى‏تواند بخواند:
«اول» آن كه بعد از نيت، در هر قيامى پيش از ركوع يك حمد و يك سوره‏ تمام بخواند به رکوع برود ،بعد از گفتن ذکر رکوع سر از رکوع بردارد و دوباره حمد و سوره بخواند ،به رکوع برود تا پنج رکوع در هر رکعت کامل شود . بعد از رکوع پنجم در هر رکعت سر بردارد و به سجده برود كه مجموعاً در هر ركعتى پنج حمد و پنج سوره مى‏شود . بعد از دوسجده در رکعت دوم، تشهد بخواند وسلام نماز را بخواند .
«دوم» آن كه در هر ركعتى در قيام اول يك سوره حمد، بخواند و يك سوره را پنج قسمت كند .در هر قيامى يک قسمت آن را بخواند و به رکوع رود و دوباره سر از رکوع بردارد و ايستاده شود و قسمت دوم سوره را بخواند. به همين ترتيب تا در قيام پنجم، سوره تمام شود كه در تمام نماز، دو مرتبه حمد و دو سوره تمام بخواند.
«سوم» آن كه در ركعت اوّلى مثل صورت اوّلى در هر قيامى يك حمد و يك سوره تمام بخواند تا پنج حمد و پنج سوره ،در ركعت اوّلى خوانده شود و در ركعت دوم مثل صورت دوم عمل نمايد كه در قيام اول از آن، حمد را بخواند و سوره را بر پنج قسمت تقسيم کند و در هر قيام يک قسمت را بخواند وبه رکوع رود.(1)
نمازهاي نافله هاي شبانه روزي عبارتند از:
1 - نافله نماز صبح، دو ركعت، قبل از نماز صبح؛
2 - نافله نماز ظهر، هشت ركعت،(چهارتا دوركعتي) قبل از نماز ظهر؛،
3 - نافله نماز عصر، هشت ركعت،(چهارتا دوركعتي) قبل از نماز عصر؛
4 - نافله نماز مغرب،چهار ركعت(دوتا دوركعتي)،بعد از نماز مغرب؛
5 - نافله نماز عشا، دو ركعت نشسته، بعد از نماز عشا؛
6 - نافله شب،يازده ركعت،پيش از اذان صبح، كه هشت ركعت آن‏(چهارتا دوركعتي)«نافله شب‏»نام دارد، دو ركعتش به نام‏«شفع‏»،و يك ركعت ديگرش‏ به نام‏«وتر»است.
چون دو رکعت نافله عشا بنابر احتياط واجب نشسته خوانده مي شود، يک رکعت حساب مي شود و جمع نافله هاي شبانه روز 34 عدد مي شود.
در حديث است :نمازهاى نافله، به منزله هديه است و در هرصورت، پذيرفته مى‏شود.(2)
پي نوشت ها:
1. امام خميني، توضيح المسائل،احکام نماز.
2. قصار الجمل، واژه النافله.

شک هایی که نماز را با طل می کند

شک هایی که نماز را با طل می کند را نام ببرید:

1. شک در تعداد رکعات نمازهای دو رکعتی؛

2. شک در تعداد رکعات نماز مغرب؛

3. شک بین یک و بیشتر از یک؛

4. شک بین دو و بیشتر از آن قبل از تمام شدن دو سجده؛

5. نداند که چند رکعت خوانده است؛

6. شک بین دو و پنج، سه و شش و چهار و شش نیز نماز را باطل می کند.

" برگفته از کتاب یکصد پرسش و پاسخ دربارهء نماز"


شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد

شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد، چندتا و کدام است؟

شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد، عبارت است از:

1. شک بعد از محل،

2. شک پس از سلام،

3.شک بعد از وقت نماز،

4.شک کثیر الشک،

5.شک امام و ماموم در نماز جماعت،

6.شک در نماز های مستحبی

"برگرفته از کتاب یکصد پرسش و پاسخ دربارهء نماز"


شکیات نماز

شکیات بر 23 قسم است ، هشت قسم آن نماز را باطل مى کند و به شش قسم آن نباید اعتنایى کرد و نه قسم آن صحیح است .

شکهاى باطل :

اگر یکى از این شکها را براى نمازگزار پیش آید، نمازش باطل است :
1. شک در شماره رکعتهاى نمازهاى دو رکعتى
2. شک در شماره رکعتهاى نماز سه رکعتى
3. در شکهاى نمازهاى چهار رکعتى که پاى یک در میان باشد.
4. اگر در نمازهاى چهار رکعتى پیش از تمام شدن سجده دوم شک کند.
5. شک بین 2 و 5 یا 2 و بیشتر از 5.
6. شک بین 3 و 6 یا 3 و بیشتر از 6.
7. شک بین 4 و 6 و یا 4 و بیشتر از 6.
8. شک در رکعتهاى نماز که نداند چند رکعت خوانده

شکهائى که نباید به آن ها اعتنا کرد:

1. شک در چیزى که نمازگزار از محل آن گذشته است مثل اینکه در رکوع شک کند که آیا حمد و سوره را خوانده یا نه .

2. شک بعد از سلام نماز.

3. شک بعد از گذشتن وقت نماز.

4. شک کسى که زیاد در نماز شک مى کند که به او کثیرالشک مى گویند.

5. شک امام در شماره رکعتهاى نماز در صورتى که ماءموم آن را بداند و یا شک ماءموم در رکعتهاى نماز در صورتى که شماره آن را امام بداند که در صورت اول ، امام با رجوع به ماءموم رفع شک از خود مى کند و در صورت دوم ، ماءموم ، با رجوع به امام ، وظیفه خود را انجام مى دهد.

6. شک در نمازهاى مستحبى.

شکهاى صحیح

در نه صورت اگر نمازگزار در شماره رکعتهاى نماز چهار رکعتى شک کند باید به دستورات زیر عمل نماید:

1. نمازگزار بعد از سربرداشتن از سجده دوم شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، بنا را بر سه مى گذارد و یک رکعت دیگر را مى خواند و نماز را تمام مى کند سپس یک رکعت نماز احتیاط ایستاده ، یا دو رکعت نشسته مى خواند.

2. شک بین دو و چهار بعد از سجده دوم ، بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند و دو رکعت نماز احتیاط مى خواند.

3. شک بین دو و سه و چهار بعد از سجده دوم بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند آنگاه دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته مى خواند.

4.شک بین چهار و پنج بعد از سجده دوم که بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام نموده و بعد از نماز، دو سجده سهو مى کند.

5- شک بین سه و چهار در هر کجاى نماز که باشد بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند وبعد یک رکعت نماز احتیاط ایستاده مى خواند.

6. شک بین چهار و پنج در حال ایستاده که باید نمازگزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و نماز را سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را بخواند.

7. شک بین سه و پنج در حال ایستاده که باید نماز گزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و سلام دهد و دو رکعت نماز احتیاط را ایستاده بخواند.

8. شک بین سه وچهار و پنج در حال ایستاده که باید نمازگزار، بنشیند و سلام دهد سپس دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بخواند.

9. شک بین پنج و شش در حال ایستاده که باید نمازگزار بنشیند و تشهد بخواند و سلام دهد سپس دو سجده سهو را بجا آورد.


آداب و اعمال روز دحوالارض و طریقه خواندن نماز آن

آداب و اعمال روز دحوالارض

برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی القعده عبارتند از:

1. روزه گرفتن

2. ذکر فراوان خدا

3- غسل

4. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:

در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:

«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:

یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.

ای درگذرنده لغزش ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

5. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه... که دعای بسیار زیبایی ست حتما به مفاتیح مراجعه کنید و این دعا با مضامین فوق العاده اش را با تامل بخوانید

6- همه ی این اعمال رو گفتیم اما از همه ی اینها بالاتر و افضل اعمال مستحب امروز زیارت امام رضا علیه السلام است.

نکته: در یک شنبه های ماه ذی القعده نماز توبه وارد شده که برکات بسیار زیاد و عجیبی داره؛

سید ابن طاووس در روایتی نقل کرده که ذی القعده محل اجابت دعاء است. در وقت شدت و در روز یکشنبه ی این ماه نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که مجملش آن است که هر که آن را بجا آورد، توبه اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خُصَماء او در روز قیامت از او راضی شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال او و والدین او و ذریه او گردد و توسعه ی رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود.

 كیفیت نماز:
در روز یکشنبه غسل کند (به نیت غسل توبه) و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد(دو نماز دو رکعتی)، در هر رکعت حمد یک مرتبه، و قل هُوَ اللهُ أحَدُ سه مرتبه و معوذتین(سوره فلق و سوره ناس) یک مرتبه.
پس از نماز  استغفار کند. هفتاد مرتبه (بگوید أستغفراللهَ رَبّی و أتوبُ إلَیهِ) و ختم کند استغفار را به لاحَولَ وَ لاقُوّةَ إلاّ بــِالله العَلیّ ِ العَظیم ِ پس بگوید: یا عزیزُ یا غَفّارُ إغفِر لی ذُنُوبی وَ ذُنُبَ جَمیع ِ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِنات ِ فَإنَّهُ لایَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاّ أنتَ.


ان شاء الله همه موفق به توبه ی واقعی بشیم

کاش به هرکس احتمال می دیم دلش گرفته از حجاب ها بین دلش و خداوند اطلاع بدیم شاید یک شروع جدید باشه براش

تو تک تک اعمال فراموش نکنیم می تونیم ثواب کارمونو با همه ی مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات و همه ی کسانی که خداوند اجازه داده و می پسنده  از اول خلقت تا آخر آن ، شریک کنیم.

"برگرفته از کتاب شریف مفاتیح الجنان؛ اعمال ماه ذی القعده"


سجده سهو در کجاها واجب می شود؟

سجده سهو را چگونه باید بجا آورد؟.

طریقه انجام دادن سجده سهو بدین صورت است:

باید بعد از اتمام نماز، به سجده رود

و بگوید: « بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَللّهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّــدٍ وَ آلِ مُحمَّـد »

و بهتر است بگوید:« بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ السَلامُ عَلیکِ اَیّهَا النَبیِ وَ رَحمَهِ اللهِ وَ بَـرَکاتهِ »

و بعد بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکر های بالا را بگوید. سپس بنشیند و تشهّد و سلام را به جــا آورد. نکتـه ای که بایـد توجه شود، ایـن است که سجــده سهو، تکبیره الاحـرام نـدارد.

"برگرفته از کتاب یکصد پرسش و پاسخ دربارهء نمـاز"


چه موقع نماز شکسته است ( شروط هشتگانه شکسته شدن نماز)

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته بجا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:

  شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی  نباشد.

کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند بنابر این اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد باید نماز را تمام کند.

اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند چه همان روز و شب بخواهد برگردد یا غیر آن روز و شب .

اگر سفر، مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، در صورتی که تحقیق کردن برایش مشقت دارد باید نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند که اگر دو عادل بگویند، یا بین مردم  معروف باشد که سفر او هشت فرسخ است نماز را شکسته بخواند.

اگر یک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است بنابر احتیاط واجب باید نماز را، هم شکسته بخواند و هم تمام

بخواند و روزه بگیرد و قضای آن را هم بجا آورد.

کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده باید آن را چهار رکعتی بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.

کسی که یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه کمی از راه باقی باشد باید نماز را شکسته بخواند، و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهمید سفرش هشت فرسخ بوده بنابر اقوی باید نماز را دوباره شکسته اعاده نماید. و در صورتی که وقت گذشته باشد باید بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره قضا نماید.

اگر بین دو محلی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد کند اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود باید نماز را تمام بخواند.

اگر محلی دو راه داشته باشد یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آنجا برود باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست، برود باید تمام بخواند.

اگر شهر دیوار دارد باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند، و اگر دیوار ندارد باید از خانه های آخر شهر حساب نماید.

  شرط دوم : آن که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آن جا قصد کند جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ 
و به وطنش یا به جایی که می خواهد ده روز بماند برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

ادامه نوشته

احکام نماز شب (30 حکم)

1) نماز شب مجموعاً یازده رکعت می‌باشد که ده رکعت آن هر دو رکعت به یک سلام خوانده می‌شود و یک رکعت به یک سلام. 
هشت رکعت از یازده رکعت را باید به نیّت نماز شب و سپس دو رکعت دیگر به نیّت نماز شَفع و آنگاه یک رکعت نماز وَتر، که با فضیلترین نماز شب، نماز وَتر و شَفع است و دو رکعت شَفع برتر از وَتر است.

2) نافله شب پیش از نماز صبح خوانده می‌‏شود. و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب، به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است. ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند، مگر آن که بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، که‏ در این صورت مانعى ندارد.

3) برای نماز شب می‌توان به نماز شَفْع و وَتر اکتفا کرد، بلکه هنگام تنگی وقت می‌توان تنها به نماز وتر اکتفا نمود.


4) وقت نماز شب از نیمه شب (ساعت 12 نیمه شب) تا فجر صادق است. و هنگام سحر از سایر مواقع بهتر (پُر فضیلتتر) است و تمامی ثلث آخر شب سحر محسوب می‌شود. و افضل از آن خواندن نماز شب نزدیکی‌های سحر خوانده شود.

5) جایز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتی در حال اختیار.

ولی اگر می‌خواهد نشسته بخواند بهتر آن است که هر دو رکعت نشسته را یک رکعت ایستاده حساب کند. بنابراین باید هشت بار دو رکعت نشسته و هر دو رکعت به یک سلام که جمعاً شانزده رکعت می‌شود به نیت نماز شب بخواند و دوباره دو رکعت هر دو رکعت به یک سلام به نیت نماز شفع و دو بار یک رکعت هر یک رکعت به یک سلام به نیت نماز وتر، ولی در حال اضطرار و مریض همان یازده رکعت کفایت می‌کند.


ادامه نوشته

احکام نماز قضای پدر و مادر

سوال 1پدرم سکته مغزى نموده و مدت دو سال مریض بود و بر اثر سکته قادر به تشخیص خوب و بد نبود، یعنى قدرت تفکر و تعقل از او سلب شده بود. در این دو سال نماز و روزه خود را انجام نداده است. آیا قضاى نماز و روزه او بر من که پسر بزرگ خانواده هستم، واجب است؟ البته مى‏دانم که اگر وى بیماریهاى مذکور را نداشت، قضاى نماز و روزه‏هاى او بر من واجب بود. امیدوارم مرا در این مسأله راهنمائى فرمائید.

جواب: اگر ضعف عقلى وى به حدى که عنوان جنون بر آن صدق کند، نرسیده و در تمام اوقات نماز در حال اغماء نبوده است، قضاى نمازها و روزه‏هاى فوت شده او بر شما واجب است، و گرنه چیزى از بابت آن بر شما نیست.

س 2: اگر شخصى فوت کند، چه کسى باید کفاره روزه او را بپردازد؟ آیا بر پسران و دختران وى دادن کفاره واجب است یا شخص دیگرى هم مى‏تواند آن را بدهد؟

جوابکفاره روزه که بر پدر واجب است، اگر به نحو تخییرى بوده است، یعنى وى هم توانائى روزه گرفتن را داشته و هم اطعام را، در این صورت اگر بتوان آن را از تَرَکه خارج کرد، از آن برداشت مى‏شود و در غیر این صورت بر پسر بزرگتر واجب است که روزه را بگیرد.

س 2: مرد بزرگسالى به دلایل مشخصى از خانواده‏اش جدا شده و برقرارى ارتباط با آنها براى او مقدور نیست. وى فرزند بزرگ خانواده هم هست و پدرش در این مدت فوت کرده است و نمى‏داند چه مقدار نماز قضا و غیر آن بر عهده پدرش است و مال کافى هم براى اجیر گرفتن در اختیار ندارد و خودش هم به علت سن زیاد نمى‏تواند آنها را بجا آورد، وظیفه وى چیست؟

جواب: قضاى نمازهاى پدر واجب نیست، مگر آن مقدارى که پسر بزرگتر یقین به فوت آن دارد و بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهاى پدرش را به هر صورتى که امکان دارد، قضا نماید و اگر از انجام آن حتى از اجیر گرفتن براى انجام آن هم عاجز باشد، معذور است.

س 3: اگر فرزند بزرگ میّت دختر و فرزند دوم او پسر باشد، آیا قضاى نمازها و روزه‏هاى پدر و مادر بر این پسر واجب است؟

جواب: ملاک واجب بودن قضاى نماز و روزه پدر و مادر این است که فرزند مذّکر از دیگر اولاد ذکور میّت - اگر میّت اولاد ذکور داشته باشد - بزرگتر باشد، و در فرض سؤال قضاى نماز و روزه پدر بر پسر که فرزند دوم پدر است، واجب است و قضاى نماز و روزه‏اى که از مادر فوت شده، نیز واجب است.

س 4: اگر پسر بزرگ چه بالغ باشد یا غیر بالغ، قبل از پدر فوت کند. آیا قضاى نمازهاى پدر از فرزندان دیگر ساقط مى‏شود؟

جاب: تکلیف قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگى واجب است که هنگام وفات پدر زنده باشد، هر چند فرزند اول یا پسر اول پدر نباشد.

س 5: من پسر بزرگ خانواده هستم. آیا واجب است براى خواندن نمازهاى قضاى پدرم، تا زنده است از او تحقیق کنم یا این که بر او واجب است مرا از مقدار آن آگاه نماید؟ در صورتى که مرا مطلع نکند، تکلیف من چیست؟

جواب: تفحص و سؤال بر شما واجب نیست، ولى بر پدر واجب است تا فرصت دارد خودش بخواند و اگر نتوانست وصیت نماید. به هرحال پسر بزرگ مکلّف است که بعد از فوت پدرش، آن مقدار از نماز و روزه‏هائى را که یقین دارد از پدرش فوت شده است، قضا نماید.

س 6: اگر شخصى فوت کند و همه دارائى او خانه‏اى باشد که فرزندانش در آن سکونت دارند، و نماز و روزه بر ذمه او باشد و پسر بزرگ او هم به علت کارهاى روزانه قادر به قضاى آن نباشد، آیا واجب است که این خانه را بفروشند و نماز و روزه او را قضا نمایند؟

جواب: در فرض مرقوم، فروش خانه واجب نیست، ولى قضاى نماز و روزه‏اى که به عهده پدر است، در هر حالى بر پسر بزرگتر واجب است، مگر در صورتى که میّت وصیت به اجیر گرفتن از ثلث ترکه‏اش کرده باشد و ثلث ترکه هم براى انجام همه نماز و روزه‏هاى او کفایت کند که در این صورت ثلث ترکه باید براى آن مصرف شود.

س 7: آیا اگر پسر بزرگ که قضاى نماز پدر بر عهده اوست، فوت نماید، انجام آنها بر ذمه وارث پسر بزرگ است یا این که به پسر بعدىِ پدر (برادرِ پسر بزرگ) منتقل مى‏شود؟

جواب: قضاى نماز و روزه پدر که بر پسر بزرگ واجب است، با فوت وى پس از فوت پدرش، بر پسر و یا برادر او واجب نمى‏شود.

س 8: اگر پدرى اصلا نماز نخوانده باشد، آیا همه نمازهاى او قضا دارد و انجام آنها بر پسر بزرگ او واجب است؟

جواب: بنا بر احتیاط در این صورت هم قضاى آنها واجب است.

س 9: پدرى که همه اعمال عبادى خود را عمدا انجام نداده است، آیا بر پسر بزرگ قضاى همه نمازها و روزه‏هائى را که پدرش انجام نداده و به پنجاه سال مى‏رسد، واجب است؟

جواب: اگر ترک نماز و روزه بر اثر طغیان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نیست. ولى در این صورت هم احتیاط در قضاى آنها ترک نشود.

س 10: اگر قضاى نماز و روزه بر عهده پسر بزرگ باشد و قضاى نماز و روزه پدر هم برآن اضافه گردد، کدام یک مقدم است؟

جواب: در این صورت مخیّر است و شروع به انجام هر کدام کند، صحیح است.

س 11: پدرم مقدارى نماز قضا دارد، ولى قدرت انجام آن را ندارد. آیا بر من که پسر بزرگ خانواده هستم، جایز است در زمان حیات پدرم نمازهاى فوت شده او را قضا نمایم و یا شخصى را اجیر کنم تا آن را انجام دهد؟

جواب: نیابت از شخص زنده براى انجام نماز و روزه قضا صحیح نیست.