سر آغاز...

سلام.حقیر خادم وبلاگ حجاب فاطمی هستم.امیدوارم از مطالب موجود استفادۀ لازم را ببرید.اما چند تا خواهش دارم از شما:

1-اگر از آرشیو موضوعی استفاده کنید،بهتر است چون مطالب دیگر پراکنده نیست و در پیدا کردن مطالب موردنظرتان،راحت تر هستید.

2.برای دیدن ویدیو های این وبلاگ در آپارات،به بخش پیوندهای روزانه این وب(ستون سمت چپ) مراجعه کنید.

3-خواهش می کنم در نظرسنجی وبلاگ،شرکت کنید وباعث پیشرفت وبلاگ بنده شوید.

4.لطفا بلندگوی دستگاه خود را روشن کنید.

5-در صورت تمایل به تبادل لینک اطلاع دهید تا در صورت امکان،با افتخار لینک شوید.

6-نکته آخر اینکهلطفا نظر بذارید.

7-برایم دعای شهادت کنید...

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/2/13/10/500x737_1423812193748325.jpg

 

خدا !!! شهیدم کن...

ګزارشی از مشاور کاخ سفید

یکی از مشاورین و جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود نوشته است :

 

ما موفق شدیم چــــادر مشکی زن ایـــرانی را به چـــــادر توری و گلدار تبدیل کنیـــم.

چـــــادر توری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم!
مانتو های بلند را به مانتوهای رنگین، تنگ و خیــــلی کوتاه.

و اکنون از حجاب یک زن مسلمان فقط یک روسری مانده است.
آنان از اینکه با نامحرمان ارتباط داشته باشند، شرمنده نیستند!

از این شرمنده اند که در محیطی نتوانند با نامحرم ارتباط مستقیم برقرار کنند.

اگر ما بتوانیم این روسری را هم از خانـــم های ایرانی بگیریم،

چیزی از اســــلام و انـقــــلاب در ایران باقـــــی نــخواهد ماند

جمال صورت یا کمال سیرت؟

كرامت بانوان، پیش از آن است كه خود را حراج كنند وخود را به چند لبخند بفروشند.

تنها كسانی كه از «كمال سیرت» محرومند،

«جمال صورت» را در معرض تماشای همگان می گذارند.

هیچ كس با نام " آزادی" دیوار خانه ی خود را بر نمی دارد و شب ها در حیاطش را باز نمی گذارد.

شهید مطهری فرمود:

«حجاب مصونیت است نه محدودیت».

حجاب خاص همسر شهید مدافع حرم مسلم خیزاب

همسر شهید مسلم خیزاب گفت: همسرم پیش از آنکه به سوریه برود می‌دانست که شهید خواهد شد و پیش‌بینی‌های لازم را برای بعد از شهادت خود کرده بود.

اعظم رنجبر همسر شهید مسلم خیزاب عصر یکشنبه در مراسم بزرگداشت روز فناوری هسته‌ای اظهار کرد: شهدای مدافع حرم غریب و مظلوم واقع‌ شده‌اند، اینکه خداوند فرموده است شهدا زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌گیرند را همه همسران شهدا به‌خوبی حس کرده‌اند.

همسر شهید خیزاب گفت: همسرم پیش از آنکه به سوریه برود می‌دانست که شهید خواهد شد و پیش‌بینی‌های لازم برای بعد از شهادت خود را کرده بودند.

وی در تبیین دلیل حجاب خاص خود و بستن روبند گفت: این توصیه همسرم بود تا بعد از شهادت از دیدن من غمگین و دشمن از دیدنم شاد نشود و این حجاب بعد از شهادت ایشان به من آرامش خاصی داد و کمک‌کننده بود.

رنجبر با اشاره به اظهاراتی که می‌گویند چرا اجازه رفتن همسرانتان را می‌دهید یا چطور به شهادت آنان رضایت می‌دهید، تأکید کرد: این ادامه راه امام حسین (ع) است؛ زمانی که از جان و فرزند جوان خود در راه مقدرات الهی گذشت و باید به مقدرات الهی تن داد چرا که خداوند بهتر می‌داند خیر و صلاح و شر هر بنده‌ای چیست.

وی درباره تربیت خاص فرزند خود اظهار داشت: فرزندم طوری تربیت‌ شده است که نه‌ تنها از شهادت پدرش غمگین نیست بلکه همواره شهادت را آرزوی خود هم عنوان می‌کند.

همسر شهید خیزاب اذعان داشت: شهید خیزاب فرمانده گردان یازهرا(س) لشکر چهارده امام حسین (ع) بود و برای همین فرزندم محمد مهدی آرزوی ادامه راه پدرش را دارد و من نگرانی از بابت تربیت و بزرگ کردن او ندارم.

وی درباره قرآن خواندن همسرش بیان داشت: قرآن همیشه به لطف عادت مطالعه روزی صد آیه توسط شهید خیزاب، در خانه جاری بود.

رنجبر همچنین در اشاره به کسانی که نسبت به حجاب وی اظهار تعجب می‌کنند، گفت: تعجب از این است که چرا حجاب من جای تعجب دارد اما کسی نسبت به بی‌حجابی‌ها، بی‌عفتی‌ها و آموزه‌های ماهواره‌ها تعجب نمی‌کند.

وی همچنین از تلاش‌های خود در راه حفظ حجاب و عفاف و ترویج آن در بین جوانان سخن گفت و ابراز خرسندی کرد که توانسته است با توسل به حجاب خود آن را در میان دیگران هم ترویج دهد.

همسر شهید خیزاب در اشاره به نامه شهید خیزاب و ضمن قرائت آن گفت: شهید همواره مرا به دوری از ذلت و صبر و استقامت و دوری از غم در نبود خود توصیه کرده است و من همواره آیات قرآنی را مدنظر داشته‌ام که نباید مانع جهاد همسرم می‌شدم و افتخارم این است که هرگز مانع این شهادت هم نشدم.

همسر شهید بار دیگر ضمن تأکید بر اینکه همسرش از شهادت خود باخبر بوده است گفت: همسرم بالاترین درجه را برای خود نائل شدن به درجه شهادت می‌دانست و از ارادت خاص فرزندش به آیت‌الله شیرازی و رهبر انقلاب سخن گفت.

ادامه نوشته

ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا...

بی حجاب ها هم روزی با حجاب میشوند...

screenshot_2014-10-25-08-23-12-1.png

فقط جهت یاد آوری مقام شهدای مدافع حرم

وعده شهادت حاضران در یک عکس

به گزارش دفاع پرس، عکس زیر نشان دهنده حلقه یاران شهیدِ حاج قاسم سلیمانی است که شهید مصطفی صدرزاده به نقل از ابوحامد گفته بود: افراد حاضر در این عکس به نوبت شهید می‌شوند...

شکلک های محدثه

 

ادامه نوشته

پیامبر مهربانی ها (ص) دعا میکند برایتان...

هنرمند واقعی...

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان;

تو میتوانی...

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

زنان آخرالزمان....

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

زن و خانواده

بانو...

ان شـــاالله...




چادر و مقنعه ای که قامت کوچـــک.چهــره ی نجیب دخترکــان معصوم

 

را می آراید تار و پـــود حجاب و متانت در بزرگســـالی است.

 

نهال عشق به حجـــاب و عفت را از کودکـــی در دل فرزندانمان بکاریم

 

تا در بزرگــــی ثمر دهد.

 

 

ان شـــاالله...

امر به معروف جالب پسر 4 ساله به خانم بی حجاب

 

 

سلام

بنده یه پسر 4ساله دارم، دیروز با هم سوار مترو شدیم.

یه خانم بدحجاب شروع کرد بازی کردن با پسرم، پسرم اخم کرد بهش گفت شما زشتی.

همه برگشتن سمت ما.خانم گفت چرا عزیزم؟ پسرم گفت برو اونور، خانم گفت چیکار کنم باهام دوست شی،گفت خوشگل شو!!!!

همه واگن زوم کرده بودن روی ما، خودم تعجب کرده بودم، ولی چیزی نگفتم.

گفت چیکار کنم خوشگل شم بلا؟!

پسرم گفت مثل مامانم شو، لبخند رو لبای خانومه ماسید. یه نگاهی به من کرد، بهش لبخند زدم و گفتم شما از من زیباتری قطعاً اما فطرت بچه که پاکه اینطوری دوست داره! (به گردی صورتم اشاره کردم)

حواسم بود که چند نفر خودشونو جمع کردن، خانومه مصنوعی دستشو برد به شالش، پسرم گفت گوشوارتو بکن زیر روسریت.

باور نمیکنین چه جوی بود.

آنقدر حیرت انگیز بود فضا که همه متعجب بودن. یه دختری اون طرف تر با لج پیاده شد و گفت بچه هاشونم کردن گشت ارشاد، حال آدمو به هم میزنن. اما کسی دیگه چیزی نگفت. خانومه که خودشو جمع کرده بود به پسرم گفت حالا باهام دوست میشی؟!

پسرم به من گفت مامان منو بشون روی پات این خانمه بشینه خسته نشه. خانمه دلش ضعف رفته بود نشست و نازش کرد. پسرم گفت جا بهت دادم منو دعا کن. (بهش گفتم تو مترو و اتوبوس به هرکس جا بدیم برامون دعا میکنه، اینو به همه خانوما میگه...) خانمه گفت تو باید برای من دعا کنی و بهش شکلات داد. فهمیدم حالش عوض شد، راستش خودم هم بغض کرده بودم...