بلبل طبعم غزل خوانى كند

« سير روحانى »

بلبل طبعم غزل خوانى كند

واژه در واژه گل افشانى كند

مرغ جانم در هواى عاشقى

پر بگيرد ، سيرِ روحانى كند

مى‏زنم گلبانگ شادى دم به دم

تا،رهايم از پريشانى كند

سائل اويم و دارم افتخار

سائل كويش سليمانى كند

بند بند تار و پودم از شعف

بى قرار امّا ثنا خوانى كند

بَه بَه آمد موسم ميلاد او

تا زدين حق نگهبانى كند

ديده مى‏بارد گهر از شوق و شور

تابه پاى يار ارزانى كند

آمد آن مولا كه باتيغ دودم

يارى از آيات قرآنى كند

آمد آن مولا كه با اخلاق و علم

يارى از آيات قرآنى كند

دل كشد پر درهواى حضرتش

تا كه سير عرش ربانى كند

آمد آن گل كز وجودش نو بهار

درخزان گل ،گل افشانى كند

آن رضا آمد كه جبريل «امين»

درمديح او غزل خوانى كند

شاعر : حاج رضا فلاح «امین»

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر