ای خوشه ای ز خرمن فیضت تمام علم

ای خوشه ای ز خرمن فیضت تمام علم

با منطق تو اوج گرفته مقام علم

پرواز کرده دور سرت مرغ بام علم

برپا به پای کرسی دَرست قیام   علم

با صد زبان به علم کلامت سلام علم

هر جا که علم بود تو بودی امام علم

تو وارث کمال و جلال محمدی

مصداق صدق و صادق آل محمدی

میلاد دانش از نفس مشک بوی توست

آیینۀ تمام کمالات روی توست

یادآور رسول خدا خلق و خوی توست

دارالشفای هر دل بیمار کوی توست

پیوسته علم تشنه لب آب جوی توست

گلواژه های وحی پر از رنگ و بوی توست

علم و کمال بر سخنت بوسه می زند

آیات وحی بر دهنت بوسه می زند

دانشوران چو مرغ اسیرند رام تو

آب حیات خورده فضیلت ز جام تو

بگرفته هوش از سر دشمن هشام تو

دل نیست آن دلی که نیفتد به دام تو

علم و کمال و فضل و ادب فیض عام تو

جوشد هماره علم کلام از کلام تو

ملک وجود محفلی از یادواره ات

هر لحظه از گذشت زمان یک هزاره ات

بی منطق رسای تو قرآن زبان نداشت

بی معجز کلام تو، توحید جان نداشت

بی طاعت تو پیکر تقوی روان نداشت

بی مکتب تو طایر وحی آشیان نداشت

بی همت تو دین، شرف جاودان نداشت

بی سینۀ وسیع تو دانش مکان نداشت

گفتار علمی تو فزون از شماره بود

درس تو انقلاب حسینی دوباره بود

ملک خداست معرکۀ اقتدار تو

خوبان دهر جد تواند و تبار تو

توحید معتبر شده از اعتبار تو

گلخانۀ وسیع امامت بهار تو

بحرالعلوم قطره ای از جویبار تو

شیخ مفید لاله ای از لاله زار تو

طوسی و مجلسی و صدوقت سه آیتند

با نور دانش تو چراغ ولایتند

آنانکه راه عترت و قرآن گرفته اند

تو نیستی و از نفست جان گرفته اند

فضل و کمال و دانش و عرفان گرفته اند

قدر و جلال و عزت و ایمان گرفته اند

نور از زُراره فیض ز حمران گرفته اید

بینش ز بوبصیر فراوان گرفته اند

ای وارث علوم امامان راستین

داری هزار جابر حیان در آستین

بی نطق تو ریاض نیایش ثمر نداشت

دریای موج خیز ولایت گهر نداشت

در سینه آسمان امامت قمر نداشت

آیات روحبخش الهی اثر نداشت

قرآن زبان و دین سند معتبر نداشت

نخل امید خون خداوند بر نداشت

ای در تو هیبت حسن و غیرت حسین

فرقی نداشت نطق تو و نهضت حسین

با آنکه خاک پاک مدینه دیار توست

ویرانۀ بقیع دل ما مزار توست

تا روز حشر سینۀ ما دغدار توست

هر شیعۀ شکسته دلی اشکبار توست

قلبش ز دور مشعل شب های تار توست

هر شب امام منتظران بی قرار توست

صورت نهاده یوسف زهرا به خاک تو

گرید هماره بر جگر چاک چاک تو

ای آفتاب زائر صحن و سرای تو

عمری مدینۀ دل ما کربلای تو

گردون پر از ستارۀ اشک عزای تو

خاموش شد چگونه صدای دعای تو

چون شمع آب گشت ز سر تا به پای تو

چشمی بده که گریه کنم از برای تو

جرمت چه بود ای پسر فاطمه ، چرا

منصور کشت از ره کین بارها تو را

شرح غم تو خون به دل سنگ خاره کرد

منصور دون به تو ستم بی شماره کرد

مانند شمع، آب تنت را هماره کرد

قلب تو را ز زهر جفا پاره پاره کرد

با کشتن تو بغض دل خویش چاره کرد

در نای سوخته نفست را شراره کرد

تنها نه در غم تو روان اشک "میثم" است
گریان به یاد غربت تو چشم عالم است


شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: ای خوشه ای ز خرمن فیضت تمام علمبا منطق تو اوج گرفته مقام علمپرواز کرده دور سرت مرغ بام علمبرپا به پای کرسی دَرست قیام علمبا صد زبان به علم کلامت سلام علمهر جا که علم بود تو بودی امام علمتو وارث کمال و جلال محمدیمصداق صدق و صادق آل محمدی میلاد دانش از نفس مشک بوی توستآیینۀ تمام کمالات روی توستیادآور رسول خدا خلق و خوی توستدارالشفای هر دل بیمار کوی توست پیوسته علم تشنه لب آب جوی توستگلواژه های وحی پر از رنگ و بوی توستعلم و کمال بر سخنت بوسه می زندآیات وحی بر دهنت بوسه می زند دانشوران چو مرغ اسیرند رام توآب حیات خورده فضیلت ز جام توبگرفته هوش از سر دشمن هشام تودل نیست آن دلی که نیفتد به دام توعلم و کمال و فضل و ادب فیض عام توجوشد هماره علم کلام از کلام توملک وجود محفلی از یادواره اتهر لحظه از گذشت زمان یک هزاره ات بی منطق رسای تو قرآن زبان نداشتبی معجز کلام تو، توحید جان نداشتبی طاعت تو پیکر تقوی روان نداشتبی مکتب تو طایر وحی آشیان نداشتبی همت تو دین، شرف جاودان نداشتبی سینۀ وسیع تو دانش مکان نداشتگفتار علمی تو فزون از شماره بوددرس تو انقلاب حسینی دوباره بود ملک خداست معرکۀ اقتدار توخوبان دهر جد تواند و تبار توتوحید معتبر شده از اعتبار توگلخانۀ وسیع امامت بهار توبحرالعلوم قطره ای از جویبار توشیخ مفید لاله ای از لاله زار توطوسی و مجلسی و صدوقت سه آیتندبا نور دانش تو چراغ ولایتند آنانکه راه عترت و قرآن گرفته اندتو نیستی و از نفست جان گرفته اندفضل و کمال و دانش و عرفان گرفته اندقدر و جلال و عزت و ایمان گرفته اندنور از زُراره فیض ز حمران گرفته ایدبینش ز بوبصیر فراوان گرفته اندای وارث علوم امامان راستینداری هزار جابر حیان در آستین بی نطق تو ریاض نیایش ثمر نداشتدریای موج خیز ولایت گهر نداشتدر سینه آسمان امامت قمر نداشتآیات روحبخش الهی اثر نداشتقرآن زبان و دین سند معتبر نداشتنخل امید خون خداوند بر نداشتای در تو هیبت حسن و غیرت حسینفرقی نداشت نطق تو و نهضت حسین با آنکه خاک پاک مدینه دیار توستویرانۀ بقیع دل ما مزار توستتا روز حشر سینۀ ما دغدار توستهر شیعۀ شکسته دلی اشکبار توستقلبش ز دور مشعل شب های تار توستهر شب امام منتظران بی قرار توستصورت نهاده یوسف زهرا به خاک توگرید هماره بر جگر چاک چاک تو ای آفتاب زائر صحن و سرای توعمری مدینۀ دل ما کربلای توگردون پر از ستارۀ اشک عزای توخاموش شد چگونه صدای دعای توچون شمع آب گشت ز سر تا به پای توچشمی بده که گریه کنم از برای توجرمت چه بود ای پسر فاطمه ، چرامنصور کشت از ره کین بارها تو را شرح غم تو خون به دل سنگ خاره کردمنصور دون به تو ستم بی شماره کردمانند شمع، آب تنت را هماره کردقلب تو را ز زهر جفا پاره پاره کردبا کشتن تو بغض دل خویش چاره کرددر نای سوخته نفست را شراره کردتنها نه در غم تو روان اشک میثم استگریان به یاد غربت تو چشم عالم استشاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر