دل چو لايق شد حريم مهر يزدان مىشود
سر چو قابل شد سراى سِرِّ جانان مىشود
جان من! هرسنگ و گل كى لايق سُفتن بود
قابليت بايد آن سنگى كه مرجان مىشود
هرمعمايى كه مشكل مىنمايد بر عوام
حل آن درنزد اهلش سهل و آسان مىشود
ذره گر با همت عالى به بالامى رود
محو در انوارخورشيددرخشان مىشود
قوّتى در قلب پاك آيد پديد از ذكرحق
يادحق صيقل به روح وجان انسان مىشود
گركه مصداق عمل اعمال سلمان است وبس
وَه چه مشكل آدمى مانندسلمان مىشود
گر تو خود «فلاح» ازبى مايگى دم مىزنى
شاعر : حاج رضا فلاح (امین)
--------
توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد