شعر شهادت حضرت زهرا - کاش در باران سنگ فتنه بر ديوار و در

 کاش در باران سنگ فتنه بر ديوار و در
سينۀ آيينه را مي‌شد سپر، ديوار و در

زخم بود و شعله‌اي، بال هما آتش گرفت
ز آشيان سوخته دارد خبر ديوار و در
گردبادي بود و توفان، قاف را در برگرفت
ريخت از سيمرغ خونين بال، پر ديوار و در
دختر پيغمبر و تدفين پنهاني به شب!
واي بر امت، کند لب وا اگر ديوار و در
حيرتي دارم من از صبري که بر حيدر گذشت
ذوالفقار آرام بود و شعله‌ور، ديوار و در
استخواني در گلو، خاري به چشم، آتش به جان
ناله‌ها در چاه گاهي، گاه، بر ديوار و در
از فدک تا کربلا يک خط طغيان بيش نيست
سوخت آن‌جا خيمه، اين‌جا از شرر، ديوار و در

 حسين اسرافيلي

منبع: سایت مداحان قم