شهادت - « بوی تو»

 

« بوی تو»

 تابوت صبرم بر روی شانه
برای غمها دارم بهانه

با نالۀ من ای لالۀ من
مرغ شباهنگ خواند ترانه

کبوتر آه از سینه پر زد
مانده دو تا پر در کنج لانه

دیشب شقایق با لاله می گفت
یاس علی شد نیلوفرانه

زانوی صبرم می لرزد امشب
سنگم مزن ای دست زمانه

یک بار دیگر صد بار مردم
گه جای سیلی ، گه تازیانه

این کوچه ها را آهسته آیم
شاید که گیرم از تو نشانه

دلت به حال دل علی سوخت
گفتی که :دفنت کنم شبانه

هر گوشه این خاک بوی تو دارد
گیرم مزارت شد مخفیانه

چادر نمازت با اشک زینب
بعد از تو باشد صفای خانه

***

جعفر رسول زاده