عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 16 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
317
4709
41093
107546
31145143
Your IP: 18.116.40.177

موضوع:نخل تنومند

شب جمعه

و مردی در كنار محراب مسجد عشق (جمكران)

«یا غیاث المستغیثین»

بغضی بود كه در گلو می‌شكست

صدای هق هق گریه‌های مرد و شانه‌های لرزانش

مرا متوجه او ساخت پس از اتمام دعا كنارش نشستم

معصومیت نگاه او و چهره من در مردمك چشمانش

ناگهان تمام وجودم لرزید

با دیدن كتاب حافظ

گفت: «برایم فال بگیر.»

و خواجه قرعه فال را به نام او انداخت

«خرم آن روز كزین منزل ویران بروم.»

و حالا زمزم اشك بود كه غربتش را فریاد می‌زد.

چند ساعت بعد عازم رفتن شد

پرسیدم: «نامت چیست؟»

گفت: «مهره‌ای گم شده در صفحه شطرنج الهی»

دو سال گذشت

اما طنین صدایش در ذهنم بود.

بار دیگر

او را در محفل عاشقان مولا یافتم.

نامش را پرسیدم.

گفتند: «سیدی از عاشقان سلسله ولایت است.»

در تكرار مكرر آن محفل

شبی از شبها به اصرار دوستان فقط برای دل او سروده‌ای را خواندم

او برعكس سجاده‌نشینان خانقاهی بود كه دعوت به حق را با دعوت خود اشتباه گرفته بودند.

ای كاش من مرید این یل پهنه عرفان و عشق حق بودم.

او را دوست داشتم بدون اینكه حتی نامش را بدانم.

سرانجام از این منزل ویران رخت بربست.

و من تازه فهمیدم كه چه پربار بود‏, این نخل تنومند و سر به زیر


منبع: همسفر خورشید عشق

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است