عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 25 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
2061
4709
42837
109290
31146887
Your IP: 3.138.200.66

بدون واهمه‌ای پرده‌های عفت زنان مسلمان را درنهایت دریدگی و وقاحت پاره می‌كند. حرامی باقی نمی‌ماند مگر آنكه حلالش می‌كند. جرمی نیست مگر آن كه مرتكب می‌شود. دل‌های او و یارانش از نهایت كینه و غیظ و بغض ودشمنی نسبت به آل محمدـ صلی الله علیه و آله ـ آكنده است، زیرا او وارث پدران اموی خویش است، یعنی كسانی كه دستشان تا آرنج به خون آل رسول الله و شیعیانشان آلوده است؛ پس در صدد است كه آن جرائم پی در پی و جنایاتی را كه عرش خداوند را به لرزه درآورده و اهل آسمان‌ها را از فجایع و رسوائیش به مویه می‌آورد تكمیل نماید.

درباره چنین كنیه توز و پلید و همه كاره‌ای كه خود را بر شهرها تحمیل نموده قدرت خویش را ـ در آنچه كه نفس حیوانی بدكاره ‌اش بدون ترس و حیا و خجالت عاطفه‌ای می‌خواهد ـ به كار می‌گیرد چه فكر می‌كنید؟!

حق آن است، زمانی كه سفیانی حكومت می‌كند از بدترین روزگاران درتاریخ اسلام به شمار رفته ایام حكومت طغیان‌گرانه و بی‌پروائی او از بدترین روزهای دنیاست. وی به هرجا می‌رود همراه خود ظلم را منتشر می‌كند و بذر فجائع و رخدادهای تأثر انگیز و تأسف بار می‌پاشد و قتل و آدم‌كشی را درمیان مردان و زنان و كودكان برپای می‌كند. آن چنان كه در دوران حكومت وی، زندگانی بشر بدون كرامت و بی‌قیمت است.

وی بلائی بزرگ و محنتی عظیم برای خاورمیانه یعنی كشورهای سوریه و عراق و مدینه منوره و مناطق مجاورآن كشورهاست، لذا اخبار فراوان از رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و ائمه یازده گانه سلام الله علیهم ـ درباره این بلا و نقمتی كه مردم را در برخواهد گرفت ـ در منابع مذهبی می‌یابیم. اینك برخی از این روایات درباره سفیانی:

1. از حذیفه بن یمان روایت شده كه رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فتنه‌ای را ـ كه در میان اهل مشرق و مغرب خواهد بود ـ ذكر كردند آن حضرت فرمودند:« هنگامی كه آنان این چنین‌اند سفیانی از وادی یابس [1] برآنان خروج می‌كند در زمانی كه آنان در اوج فتنه‌ای كه به آن اشاره رفت قرار دارند تا آنكه در دمشق فرود می‌آید و دو لشكر بسیج می‌كند، لشكری را به سوی مشرق[2] می‌فرستد و دیگری را به سوی مدینه تا به سرزمین بابل از شهر لعنت شده ـ یعنی بغداد ـ [3] فرود می‌آید. آن لشكر بیش از سه هزار نفر را كشته، بیش از صد زن را بی‌سرپرست كند و سیصد نفر از بزرگ قوم از بنی‌عباس را درآنجا می‌كشند. سپس به سوی كوفه سرازیر می‌شوند و آن چه را كه در اطراف آن شهر است خراب می‌كنند. سپس بیرون آمده به سوی شام می‌روند. در این هنگام پرچم هدایت از كوفه خارج شده به این لشكر برخورد می‌كند و آنان را می‌كشد. هیچ خبر دهنده‌ای از آنان باقی نمی‌ماند آن‌گاه لشكر حق، آنچه اسیر و غنیمت در دست لشكر سفیانی است، بیرون می‌آورند.

لشكر دوم سفیانی وارد مدینه می‌شوند و آن شهر به مدت سه شبانه روز غارت می‌كنند سپس بیرون آمده به سوی مكه می‌روند تا به بیداء می‌رسند. در این هنگام خدای متعال جبرئیل را فرستاده و می‌فرماید:«ای جبرئیل! برو و آنها را نابود كن جبرئیل با پای خویش به زمین ضربه‌ای می‌زند كه خدای متعال آنان را در زمین فرو می‌برد. از آن لشكر جز دو نفر از جُهینه باقی نمی‌ماند...»[4]

امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ را نیز خطبه‌ای مشهور به نام خطبه بیان است كه درآن خطبه مقداری از حوادث آینده ذكر گردیده است از جمله خروج سفیانی. از این خطبه برخی از مسائل را كه مربوط به این موضوع است ذكر می‌نمائیم. آن حضرت چنین می‌فرمایند:«...هان! وای بر این كوفه شما و آن چه كه از سفیانی بر سر كوفه در آن زمان خواهد آمد! وی از ناحیه «هَجَر» با اسبانی تندرو ـ كه فرماندهان‌شان شیران تنومندند ـ می‌آید. این لشكر متعلّق به كسی است كه اول نامش«شین»[5] است.

وای بر كوفه شما از آمدن او به منزلهایتان ! وی حریم شما را تصرف نموده فرزندانتان را خواهد كشت و زنانتان را هتك خواهد نمود. عمرش طولانی است و شترش فراوان و مردان او شیرانند.

بدانید كه سفیانی سه بار وارد بصره خواهد شد. در آن شهر عزیز را ذلیل كرده زنان را به اسارت خواهد برد.

نشانه خروج سفیانی اختلاف و درگیری بین سه گروه پرچمدار است؛ پرچمی از مغرب؛ پس وای بر مصر و از آن چه بر آنان وارد خواهد آمد!

و پرچمی از بحرین، از جزیره أوال از سرزمین فارس.[6]

و پرچمی از شام. این فتنه یك سال به طول می‌انجامد. آنگاه مردی از فرزندان عباس خروج می‌نماید. اهل عراق گویند: به سوی شما مردم پا برهنه یا مردمی بی‌ارزش و بی‌وجود و بی‌شخصیت می‌آیند. افرادی هستندكه صاحب تمایلات مختلفند. اهل شام و فلسطین مضطرب گشته به سوی رؤسا شام و مصر روند و گویند: فرزند پادشاه (یعنی سفیانی) را جستجو كنید. او را جستجو می‌كنند و در «غوطه[7]» دمشق می‌یابند؛ در محلی كه به آن «حرستا»گفته می‌شود. وقتی كه برآنان فرود می‌آید، دائی‌های خود را «بنی كلب» و «بنی دهانه» را بیرون می‌آورد. و در وادی «یابس» عده‌ای فراوان همراه‌ وی خواهند شد. سپس به آنان پاسخ مثبت داده در روز جمعه همراهشان خارج شود. آن گاه به بالای منبر دمشق می‌رود. این نخستین منبری است كه صعود می‌كند. خطبه می‌خواند و آنان را به جهاد فرمان می‌دهد و با آنان به این شرط پیمان می‌بندد كه ـ چه از فرمان‌روایی‌اش راضی باشند و چه ناراضی ـ حكمش را اطاعت كنند و فرمان برند. آنگاه به سوی «غوطه» می‌رود و در آن وارد نمی‌شود تا آن كه مردم بر گردش اجتماع نمایند. در این هنگام است كه سفیانی با گروه‌هائی از اهل شام، خروج می‌كند. سه گروه پرچم دار از هم جدا خواهد شد؛

پرچم ترك و عجم كه سیاه خواهد بود.

و پرچم بیابانیها كه سركرده آنها از بنی العباس است و زرد خواهد بود.

و پرچم سفیانی.

در زمین ازرق (و در نسخه‌ای: اردن) جنگ سختی درگیر می‌شود و از آنان شصت هزار نفر كشته می‌شوند. سپس سفیانی بر آنان غلبه یافته افراد فراوانی از آنان را می‌كشد و بر قبایل آنان تملك می‌یابد و بین آنان عدالت می‌ورزد تا آنكه درباره او گویند:«و الله هر چه درباره او می‌گفتند دروغ بود.»[8] سوگند به خدا، آنان دروغگویانند و نمی‌دانند بر امت محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ چه خواهد رسید! اگر می‌دانستند چنین نمی‌گفتند.

همواره بین آنان عدالت را رعایت خواهد نمود تا آنكه حركت كند. اولین مسیر او «حمص» است كه اهل آن در بدترین حالت به سر می‌برند. پس از فرات، از دروازه‌ مصر می‌گذرد سپس به محلی می‌رودكه به آن محل«قریه سبا»[9] گفته می‌شود. برای وی در آن جا رخدادی بزرگ خواهد بود. پس شهری باقی نمی‌ماند مگر آن كه خبر او به آن جا می‌رسد و بر اهل هر شهر از آن خبر ترس و نگرانی وارد می‌شود. پس مرتباً همین گونه از شهری به شهر دیگر وارد می‌شود. آن گاه به سوی دمشق برمی‌گردد؛ در حالی كه همگی مطیع او شده‌‌اند. لشكری را تجهیز كرده به سوی مدینه می‌فرستد و لشكری را به سوی مشرق گسیل می‌دارد. در زوراء هفتاد هزار نفر را می‌كشد و سیصد زن باردار را شكم می‌درد. سپس به سوی این كوفه شما می‌آید و چه بسیار مرد و زن گریه‌كننده‌ای خواهد بود.

اما لشكر مدینه، وقتی كه به وسط صحرا می‌رسند، جبرئیل بانگ بلندی بر آنان می‌كشد و جز دو مرد هیچ كس باقی

نمی‌ماند؛ مگر آنكه زمین وی را به كام خود كشیده است...پس قومی از فرزندان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ كه اشرافند فرار می‌كنند تا به روم می‌رسند. سفیانی به زمامدار روم گوید: غلامان مرا به من برگردان. او نیز آنان را به سفیانی برمی‌گرداند. سفیانی هم آنها را در پلكان شرقی مسجد جامع دمشق گردن می‌زند ولی هیچ كس او را در این عمل سرزنش نمی‌كند! بدانید كه نشانه آن تجدید دیوارهای شهرهاست.»

به آن حضرت گفتند: ای امیرمؤمنان، برای ما دیوارها را توضیح دهید. حضرت فرمودند:«تجدید دیواری در شام و شهر عجوز و حرّان؛ بر آنها دو دیوار ساخته می‌شود. در واسط نیز دیواری و دربیضاء نیز دیواری ساخته خواهد شد. در كوفه دو دیوار و بر شوشتر دیواری و برای ارمینّیه دیواری و بر موصل دیواری و برای همدان دیواری و بر رقّه دیواری و بر سرزمین یونس دیواری و بر حمص دیواری و بر مطردین دیواری و رقطاء را دیواری و بر رحبه دیواری و بر دیرهند دیواری و بر قلعه نیز دیواری ساخته خواهدشد.[10]

ای مردم! بدانیدوقتی كه سفیانی ظاهر شود، رویدادهای عظیمی برای وی خواهد بود. اولین رویداد در حمص سپس در حلب، آنگاه در رقّه بعد در قریه سبا سپس در رأس العین آنگاه در نصیبین سپس به موصل ـ كه واقعه‌ای بزرگ خواهد بود ـ و سفیانی شصت هزار نفر آنان را خواهد كشت.

... سفیانی هركه را كه نامش محمّد و علی و حسن و حسین و فاطمه و جعفر و موسی و زینب و خدیجه و رقیّه باشد، به خاطر كینه و بغض نسبت به آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ خواهد كشت.

سپس شكست خورده به شام برمی‌گردد. وقتی كه وارد شهر خود شد، صرفاً به شرابخواری و معاصی پرداخته یاران و اطرافیان خود را نیز به آن عمل امر می‌كند. در حالی كه به دستش حربه‌ای است بیرون می‌آید. فرمان می‌دهد زنی را بگیرند. آنگاه آن زن را به یكی از همراهانش می‌دهد و به وی می‌گوید: با او در میان راه درآویز! او نیز چنین می‌كند.


منبع :سایت مداحان قم
گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان


[1] . «وادی یابس» منطقه‌ای است در اطراف دمشق.

[2] . ممكن است مراد از مشرق در این جا شهر كوفه باشد، زیرا كوفه در عراق یعنی مشرق سوریه واقع است از این حدیث استفاده می‌شود كه لشكر سفیانی در هنگام رفتن به سوی كوفه از بابل می‌گذرد. بابل منطقه‌ای است كه بین بغداد و شهر حلّه واقع شده است.

[3] . شهر لعنت شده، بابل است، زیرا اهالی آن گرفتار عذاب شدند و وقتی حضرت امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ با لشكریانش بر آنجا گذشت در آن شهر نماز نخواندند. اما این كه در توضیح شهر لعنت شده بغداد آمده نمی‌دانم كه گوینده این تفسیر كیست؟ شاید كه از خود راوی باشد، خلاصه آن كه عبارت: «یعنی بغداد» در بسیاری از مصادر این حدیث وارد نشده است.

[4] . بحارالانوار، ج52، ص186 به نقل از«تفسیر» ثعلبی شافعی، حدیث فوق را طبری نیز در تفسیر خود و صاحب «عقدالدّرر» در كتابش نقل می‌كنند.

[5] . مصادری كه نزد من موجودند، اول نام او را «شین» ذكر كرده‌اند. شاید صحیح«عین» باشد و «شین» از اشتباهات نسخه‌پردازان باشد؛ با توجّه به این كه تشابه بین شین و عین زیاد است.

[6] . این اسم سابقاً به طور مطلق بر شهرهای بحرین اطلاق می‌گردید.

[7] . )زمینی هموار و پست و فراخ و نیز نام سرزمین وسیعی كه دمشق بخشی از آن است.( معجم البلدان، لغت نامه فارسی دهخدا، منتهی الإرب)(.

[8] . یعنی: مردم برای سفیانی شایعات دروغی می‌سازند ولی اینان ـ به خاطر این كه در زمان حكومت او عدالت دیده‌اند ـ وی را مردی صالح و عادل محسوب می‌نمایند.

[9] . در نسخه دیگر: قرقیسا.(مترجم).

[10] . شاید مراد از دیوار ـ در اصل عربی: سورـ در این جا پایگاه‌ها و پادگانهای نظامی است كه در اكثر شهرهای یادشده در این حدیث این نوع پایگاهها و پادگانها بنا گردیده است.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است