عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 52 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
2546
5444
18894
130057
31167654
Your IP: 3.147.104.248

- چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی-

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود


خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

شاعر :  سید حمید رضا برقعی
کپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .
{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
Tags: - چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی- با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد در خود تمام مرثیه ها را مرور کردذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کردشاعر بساط سینه زدن را که جور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده استدر بیت هاش مجلس ماتم به پا شده استدر اوج روضه خوب دلش را که غم گرفتوقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفتوقتش رسیده بود به دستش قلم گرفتمثل همیشه رخصتی از محتشم گرفتباز این چه شورش است که در جان واژه ها ستشاعر شکست خورده طوفان واژه هاستبی اختیار شد قلمش را رها گذاشتدستی زغیب قافیه را کربلا گذاشتیک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشتتن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشتحس کرد پا به پاش جهان گریه می کنددارد غروب فرشچیان گریه می کندبا این زبان چگونه بگویم چه ها کشیدبر روی خاک و خون بدنی را رها کشیداو را چنان فنای خدا بی ریا کشیدحتی براش جای کفن بوریا کشیددر خون کشید قافیه ها را ، حروف رااز بس که گریه کرد تمام لهوف رااما در اوج روضه کم آورد و رنگ باختبالا گرفت کار و سپس آسمان گداختاین بند را جدای همه روی نیزه ساختخورشید سر بریده غروبی نمی شناختبر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بوداوکهکشان روشن هفده ستاره بودخون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کسشاعر کنار دفترش افتاد از نفس...شاعر : سید حمید رضا برقعیکپي برداري تنها با ذکر منبع مجاز است .{ منبع : سایت مداحان دات آی آر}--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است