عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 108 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
2232
1933
13136
124299
31161896
Your IP: 3.19.56.45

اي ابر مرد عالم خلقت

ركن اركان محكم خلقت

اي ولي خدا و جان رسول

پدر كل دودمان   رسول

وصفت اين بس كه ذات لم يزلي

گفت اعلا منم، علي است علي

روح تو روح احمد است علي 

تو محمد ، محمد است علي

اين شنيدم چو خواجة لولاك

به سما برگذشت از سر خاك

پاي بر اوج نه فلک بگذاشت

رفت آنجا كه وهم راه نداشت

رفت جايي كه بود فوق وجود

غرق گرديد در هوالموجود

در فروغ جمال ذوالمننش

لرزه افتاده بود بر بدنش

خالق لم يزل نگاهش داشت

دست رحمت به شانه اش بگذاشت

تو براي شكستن بت ها

پا نهادي به جاي دست خدا

تو نبي را تمام جان و تني

تو به دوش رسول بت شكني

تو فراتر ز وهم هر بشري

حيدري يا خليل بي تبري

هر بتي كز ارادة تو شكست

يا علي گفت و دل به مهر تو بست

همه بت ها به سجده افتادند

همه برتو سلام مي دادند

جز تو نفس نفيس احمد كيست

ساقي كوثر محمد كيست

به تو رفعت گرفت ميكاييل

زتو تعليم يافت جبراييل

تو درخشنده اي چو بدر به بدر

تو شرف داده اي به ليلة قدر

تو نود زخم در احد دیدي

باز دور رسول گرديدي

تو همانا حيات قرآني

آل عمران و نور و فرقاني

كرم از بذل تو كرم گرديد

حرم از فیض تو حرم گردید

تو خدا را به چشم دل ديدي

تو به قرآن حيات بخشيدي

تو به هر عصر رهبر همه اي

تو همانا امام فاطمه اي

تو تمام علوم را زبري

تو هماره ز علم پيشتري

تو همان شمع انجمن هايي

همه جا بين جمع تنهايي

تو همان راز ناشناخته اي

كه همه خلق را شناخته اي

نخل ها تشنة دعاي تو اند

چاه ها عاشق صداي تو اند

شمع معراج مصطفايي تو

يا چراغ خرابه هايي تو

هم كلام خداي حي قدير

هم نشين و رفيق پير فقير

مهر تو مي برد زدشمن دل

كرده بودی سفارش قاتل

تا گل از قلب خاك مي رويد

مسجد كوفه يا علي گويد

مهرباني همان سلالة توست

گل زخم هزار سالة توست

عدل و آزادگي رسالت توست

باعث قتل تو عدالت توست

عدل را داده اي تو استقلال

به دليل چراغ بيت المال

گرچه فرقت شكافت تا ابرو

مسجد از خون تو گرفت وضو

به دعا دادي از دعا پرواز

به نمازت نماز برد نماز

به تو توحيد و عدل زيست علي

به تو شمشير خون گريست علي

آسمان خسته بود از غم تو

زخم شمشير گشت مرهم تو

همه مشتاق وصل يار شدي

تا به شمشير رستگار شدي

خون تو اشك چشم بينش بود

زخم تو زخم آفرينش بود

داغ تو داغ انبيا همه بود

داغ قرآن و داغ فاطمه بود

اي فلك مسند خرابه نشين

اي همه آسمان به خاك زمين

نان و خرما به دوش در دل شب

فقرا را چراغ محفل شب

آن يتيمي كه دل به مهر تو باخت

پدرش بودي و تو را نشناخت

به تو و غربتت قسم مولا

ناشناسي هنوز هم مولا

تا نفس از نهاد برخيزد

اشك "ميثم" به مقدمت ريزد
 

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
 
Tags: اي ابر مرد عالم خلقتركن اركان محكم خلقتاي ولي خدا و جان رسولپدر كل دودمان رسولوصفت اين بس كه ذات لم يزليگفت اعلا منم، علي است عليروح تو روح احمد است علي تو محمد ، محمد است علياين شنيدم چو خواجة لولاكبه سما برگذشت از سر خاكپاي بر اوج نه فلک بگذاشترفت آنجا كه وهم راه نداشترفت جايي كه بود فوق وجودغرق گرديد در هوالموجوددر فروغ جمال ذوالمننشلرزه افتاده بود بر بدنشخالق لم يزل نگاهش داشتدست رحمت به شانه اش بگذاشتتو براي شكستن بت هاپا نهادي به جاي دست خداتو نبي را تمام جان و تنيتو به دوش رسول بت شكنيتو فراتر ز وهم هر بشريحيدري يا خليل بي تبريهر بتي كز ارادة تو شكستيا علي گفت و دل به مهر تو بستهمه بت ها به سجده افتادندهمه برتو سلام مي دادندجز تو نفس نفيس احمد كيستساقي كوثر محمد كيستبه تو رفعت گرفت ميكاييلزتو تعليم يافت جبراييلتو درخشنده اي چو بدر به بدرتو شرف داده اي به ليلة قدرتو نود زخم در احد دیديباز دور رسول گرديديتو همانا حيات قرآنيآل عمران و نور و فرقانيكرم از بذل تو كرم گرديدحرم از فیض تو حرم گردیدتو خدا را به چشم دل ديديتو به قرآن حيات بخشيديتو به هر عصر رهبر همه ايتو همانا امام فاطمه اي سلام الله علیهاتو تمام علوم را زبريتو هماره ز علم پيشتريتو همان شمع انجمن هاييهمه جا بين جمع تنهاييتو همان راز ناشناخته ايكه همه خلق را شناخته اينخل ها تشنة دعاي تو اندچاه ها عاشق صداي تو اندشمع معراج مصطفايي تويا چراغ خرابه هايي توهم كلام خداي حي قديرهم نشين و رفيق پير فقيرمهر تو مي برد زدشمن دلكرده بودی سفارش قاتلتا گل از قلب خاك مي رويدمسجد كوفه يا علي گويدمهرباني همان سلالة توستگل زخم هزار سالة توستعدل و آزادگي رسالت توستباعث قتل تو عدالت توستعدل را داده اي تو استقلالبه دليل چراغ بيت المالگرچه فرقت شكافت تا ابرومسجد از خون تو گرفت وضوبه دعا دادي از دعا پروازبه نمازت نماز برد نمازبه تو توحيد و عدل زيست عليبه تو شمشير خون گريست عليآسمان خسته بود از غم توزخم شمشير گشت مرهم توهمه مشتاق وصل يار شديتا به شمشير رستگار شديخون تو اشك چشم بينش بودزخم تو زخم آفرينش بودداغ تو داغ انبيا همه بودداغ قرآن و داغ فاطمه سلام الله علیها بوداي فلك مسند خرابه نشيناي همه آسمان به خاك زميننان و خرما به دوش در دل شبفقرا را چراغ محفل شبآن يتيمي كه دل به مهر تو باختپدرش بودي و تو را نشناختبه تو و غربتت قسم مولاناشناسي هنوز هم مولاتا نفس از نهاد برخيزداشك ميثم به مقدمت ريزد شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است