عیدالله الاکبر اشعار ویژه عید غدیر

ترتیل قرآن کریم 30 جزء

 

بخش های ویژه سایت مداحان قم
اخبار مذهبی , مداحی , مداحان , شاعران
اشعار مذهبی , اشعار مداحی
دانلود مداحی , مداحان اهلبیت ,مداحان قم
گلزار شهدای مجازی,وصیت نامه خاطرات شهدا کلیپ شهدا صدای شهدا
معرفی نامه و زندگی نامه مداحان و شاعران اهل بیت

اوقات شرعی

افراد آنلاین

ما 72 کاربر آنلاین داریم

آمار بازدیدکنندگان

امروز
دیروز
این هفته
این ماه
کل آمار
3176
5444
19524
130687
31168284
Your IP: 3.138.141.202

اي در سفينۀ دو جهان ناخدا علي

ممسوس در حقيقت ذات خدا علي

یار و برادر و وصي و نفس مصطفي

باب نبوتّي و ابوالاولیا   علي

شمشير و دست و چشم خدا كيست غير تو

بر دوش مصطفي كه نهد جز تو پا علي

در بدر، بدر بدري و در قدر، قدر قدر

هم هل اتاست مدح تو هم لا فتي علي

همچون دو قهرمان كه ز تيرت يكي شوند

گردد به ذوالفقار تو يك تن دو تا علي

تكميل بذل قرصة نان تو گر نبود

قرآن نداشت در ورقش هل اتي علي

با آنكه دست وهم به پايت نمي رسد

داري هميشه در دل بشكسته جا علي

اقرار مي كنم تو خدا نيستي ولي

آرند انبيا به درت التجا علي

آنجا كه جاي پاي تو مهر نبوت است

اوج جلالت تو كجا ما كجا علي

بالاتري از اينكه شوم من گداي تو

داری هزار حاتم طايي گدا، علي

پرسند اختيار قيامت به دست كيست

آيد ز سوي خالق هستي ندا ، علي

ناطق مگر خدا شود و مستمع رسول

تا حق وصف و مدح تو گردد ادا علي

با يك نفس تمام جهنم شود بهشت

گويند اگر جهنميان يك صدا علي

بي ابتدا خدا و تو عبدش كدام عبد

عبدي كه نيستش چو خدا انتها علي

مخلوق اوّلينی و روشنگر ازل

اي مبتداي پيشتر از ابتدا علي

گو صد خليفه بين تو و مصطفي بود

بالله پس از رسول تويي مقتدا علي

وقتي قيام مي كني از بهر بندگي

بايد نماز بر تو كند اقتدا علي

روزي كه هيچكس به كسي نيست ذكرماست

يا مصطفي محمد و يا مرتضي علي 

دنيا چو آن گداست كه نان از كفت گرفت

نشناخت قدر و عزت و جاه تو را علي

بالله قسم در ازمنه عالم وجود

مثل تو كس نديد و نبيند جفا علي

خون مطهر تو ز پيشاني ات چو ريخت

بخشيد تا ابد به شهادت بقا علي

با آنكه لحظه اي دلت از حق جدا نبود

پيشاني ات چگونه شد از هم جدا علي

زخم سرت همين كه به شمشير خنده زد

شمشير ناله زد زجگر گفت يا علي

فهميد داغ فاطمه  را نيست التيام

شمشير داد زخم دلت را شفا علي

گويي به شهر كوفه دل شب هنوز هم

آيد صداي پاي تو در كوچه ها علي

غير از تو اي امام جوانمردي و وفا

كي داده است قاتل خود را غذا علي

جايي كه دشمن از كرمت مي شود خجل

كي دوست مي رود ز درت نارضا علي

با نامه اي سياه تر از صبح روز حشر

"ميثم" گرفته دامن مهر تورا علي
 

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

--------

توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارد

درصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر
 
Tags: اي در سفينۀ دو جهان ناخدا عليممسوس در حقيقت ذات خدا عليیار و برادر و وصي و نفس مصطفيباب نبوتّي و ابوالاولیا عليشمشير و دست و چشم خدا كيست غير توبر دوش مصطفي كه نهد جز تو پا عليدر بدر، بدر بدري و در قدر، قدر قدرهم هل اتاست مدح تو هم لا فتي عليهمچون دو قهرمان كه ز تيرت يكي شوندگردد به ذوالفقار تو يك تن دو تا عليتكميل بذل قرصة نان تو گر نبودقرآن نداشت در ورقش هل اتي عليبا آنكه دست وهم به پايت نمي رسدداري هميشه در دل بشكسته جا علياقرار مي كنم تو خدا نيستي وليآرند انبيا به درت التجا عليآنجا كه جاي پاي تو مهر نبوت استاوج جلالت تو كجا ما كجا عليبالاتري از اينكه شوم من گداي توداری هزار حاتم طايي گدا، عليپرسند اختيار قيامت به دست كيستآيد ز سوي خالق هستي ندا ، عليناطق مگر خدا شود و مستمع رسولتا حق وصف و مدح تو گردد ادا عليبا يك نفس تمام جهنم شود بهشتگويند اگر جهنميان يك صدا عليبي ابتدا خدا و تو عبدش كدام عبدعبدي كه نيستش چو خدا انتها عليمخلوق اوّلينی و روشنگر ازلاي مبتداي پيشتر از ابتدا عليگو صد خليفه بين تو و مصطفي بودبالله پس از رسول تويي مقتدا عليوقتي قيام مي كني از بهر بندگيبايد نماز بر تو كند اقتدا عليروزي كه هيچكس به كسي نيست ذكرماستيا مصطفي محمد و يا مرتضي علي دنيا چو آن گداست كه نان از كفت گرفتنشناخت قدر و عزت و جاه تو را عليبالله قسم در ازمنه عالم وجودمثل تو كس نديد و نبيند جفا عليخون مطهر تو ز پيشاني ات چو ريختبخشيد تا ابد به شهادت بقا عليبا آنكه لحظه اي دلت از حق جدا نبودپيشاني ات چگونه شد از هم جدا عليزخم سرت همين كه به شمشير خنده زدشمشير ناله زد زجگر گفت يا عليفهميد داغ فاطمه سلام الله علیها را نيست التيامشمشير داد زخم دلت را شفا عليگويي به شهر كوفه دل شب هنوز همآيد صداي پاي تو در كوچه ها عليغير از تو اي امام جوانمردي و وفاكي داده است قاتل خود را غذا عليجايي كه دشمن از كرمت مي شود خجلكي دوست مي رود ز درت نارضا عليبا نامه اي سياه تر از صبح روز حشرميثم گرفته دامن مهر تورا علي شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)--------توجه ! به علت تایپ اشعار امکان هر گونه غلط تایپی در متن اشعار وجود دارددرصورت برخورد با غلط ها ،جهت رفع آنها ما را در قسمت نظرات مطلع فرمایید. باتشکر

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تغییر کد امنیتی

این سایت توسط گروه مهندسی نرم افزار انعکاس برتر طراحی و اجرا شده است